گرایش مدیران تلویزیون جناحی است/ برنامههای صداوسیما فاقد محتواست و شکل برنامهها مثل دهه شصت است
مهسا بهادری: حالا دیگر بحث بر سر نبود محتوای مناسب و برنامه با کیفیت و کاهش مخاطب در تلویزیون نیست، موضوع بر سر آن است که چررا مه مردم با همه رویکردها و تفکرها نمیتوانند نمایندهای از خود را در تلویزیون پیدا کنند، چرا نمیتوانند نماینده خود را در تلویزیون ببینند و نکته مهمتر آنکه چرا در رویدادها و بزنگاههای خاص مثل انتخابات میتوانند ردی از تفکر خود را در صداوسیما ببیندد و نکته اساسی اینکه نبود این رویکردها و دیدگاههای چند جانبه آسیب بزرگی به صداوسیما و مخاطبانش زده است به دنبال همین ماجرا به گفتوگو با رضا درستکار کارشناس و منتقد پرداختیم که در ادامه میخوانید.
وضعیت رویکردهای صداوسیما را درحال حاضر چگونه میبینید؟
سازمان صداوسیما دستگاه رسانهای مهم کشور به شمار میآید و برای اینکه مدیریت این دستگاه به چه کسی واگذار شود یک پروتکل ویژهای وجود دارد ولی این ماجرا به این معنا نیست که این دستگاه الزاما درمقاطع مختلف به ویژه در دوران اخیر توانسته در خدمت منافع ملی کشور باشد.
چرا در این مدت نتوانسته در خدمت منافع ملی کشور باشد؟
چون یک بخشی از جامعه را انتخاب کرده و میخواهد تریبون آن طیف از جامعه باشد. در واقع مدیرانی که در چندسال اخیر روی کار آمدهاند شعار و هدفشان این بود که یک بازگشت به شمایل و شماتیک دهه شصت داشته باشند، بدون آنکه به این ماجرا توجه کنند که در دهه شصت ایران درگیر یک جنگ بسیار بزرگی بوده است و شرایط اون دوران با اوضاع کنونی کاملا متفاوت است.
منظور شما از شباهت به شمایل دهه شصت چیست؟
به نظرم ما چیزی به نام محتوا نداریم یعنی برنامههای صداوسیما فاقد محتوا هستند، بلکه برنامههای صداوسیما دارای شکل است و در این مورد هم تلاش کردند که شکل برنامههایشان مانند دهه شصت باشد و این محدود کردند و کنار گذاشتن یک طیف از جامعه، آن رویکرد ملی صداوسیما را مخدوش کرده است؛ بنابراین دیدیم که برنامههای صداوسیما هر روز بیمحتواتر از قبل شد و هر روز مخاطبانش کمتر از روز قبل شد.
این ماجرای کاهش مخاطبان تلویزیون ارتباطی به گسترش شبکههای ماهوارهای هم داشت؟
اگر شبکههای ماهوارهای مخاطب پیدا کردند، بخاطر کیفیت برنامههای تولیدیشان نبود، بلکه بخاطر ضعف صداوسیما بود. وقتی ما برنامه نداریم طبیعی است که چنین اتفاقی رخ دهد، ممکن است گاهی اوقات شکل برنامه مورد قبول باشد اما وضعیت برنامهها الان به گونهای است که حتی شکل آن هم مورد قبول نیست. چیزی هم که الان رخ داده است ماحصل همان یکسان سازی است. البته چیزی که من الان احساس میکنم این است که صداوسیما به دنبال ایجاد یک رفورم یا بازگشت است.
چرا میگویید به دنبال ایجاد رفورم است؟
بخاطر شرایطی که حادث شده است اینگونه به نظر میرسد ما چندوقت پیش گفتوگویی انجام دادیم با این مضمون که صداوسیما باید فورا رویکرد خود را تغییر دهد، آنها به دنبال بازگرداندن گلزار غیره بودند اما بازهم حواسشان نبود که فقط آدمها مهم نیستند. مفهوم این جمله است که صداوسیما باید فضا را به گونهای بازکند که همه طیفهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایران بتوانند تصویر یا نمادی از خود را در تلویزیون ببینید. نه اینکه تلویزیون مثلا در دوره انتخابات یکسری پروتکلها و چهرهها را به تلویزیون بیاورد اما ماجرا که تمام میشود آنها را کنار میگذارد. برخی میخواهند همه را مانند خود کنند در یک کلمه باید بگویم همه یک شکل نمیشوند، خلاص!
نکته اساسی ماجرا این است که مدیران صداوسیما صلاحدید خودشان را به جای صلاحدید حاکمیت جا میزنند که اصلا اینگونه نیست، بلکه اتفاقا این حذف و اضافه کردن چهرههای متعدد در صداوسیما بیش از آنکه منطق درستی داشته باشد مبتنی بر بازی سیاسی است تا مشخص کند گرایش مدیران تلویزیون از یک منظر جناحی است به همین دلیل هم این گرایشها منافع ملی را تامین نمیکنند چون منافع ملی فرارتر از دیدگاه جناحی است.
۲۴۵۲۴۵