اقتصادی

شالیکار کاشت و سیلاب درو کرد/ روستاییان سوادکوه همخانه با رودخانه – خبرگزاری آنلاین | اخبار ایران و جهان

خبرگزاری آنلاین، گروه استان‌ها – سمیه اسماعیل زاده: سیل می‌آید و ویرانه بر جای می‌گذارد، داستانی که هر چند سال در سوادکوه تکرار می‌شود؛ مرداد ۹۴ و تخریب خانه‌ها، زمستان ۹۷ و بهار ۹۸ و تخریب خانه‌ها و شالیزارها و رانش جاده‌ها و امسال نیز تیرماه و شب است و رودخانه تِلار می‌غرد، آنها که خانه‌شان در کنار و حریم رودخانه است، هراسان بیرون آمده و نظاره‌گر رودخانه خروشانند؛ خانواده‌ای فرزند کوچکش را به خانواده مادرش سپرده، خانواده‌ای دیگر وسایل با ارزش خود را جابه جا کرده و همه بیرون خانه‌ها دلواپس طغیان آب هستند.

شب پر هول با چشمان بیدار همه به صبح رسیده، اما ویرانی بی داد می‌کند؛ جان‌های از دست رفته، خانه و شالیزارهایی که دیگر نیستند، دام‌سراها ویران شده و گاوهای بی‌جانِ افتاده در گل‌ولای، خانه‌های آب گرفته، راه‌های روستایی مسدود و محور سوادکوه در منطقه طالع که قیامتی است.

در مسیر از شهر زیراب پیش می‌رویم، سری می‌زنم به همان نقطه که در سیل سال ۹۸ خانه و پل شهر همراه سیل رفته بود، مشخص است هنگام طغیان رودخانه، دوباره آب وارد خیابان شده و مسیر پر از خاشاک و گل و لای است. منطقه کردآباد، تنه درخت عظیمی زیر پل مانده و اهالی می‌گویند خدا کمک کرد که این تنه درخت مسیر زیر پل را مسدود نکرد، وگرنه مشخص نبود اکنون اینجا چه واویلایی می‌شد.

به سمت شهر پل‌سفید حرکت می‌کنم، در طول مسیر، شالیزارهای سبز زیر تلی از گل و لای مدفون شده‌اند و در برخی نقاط مشخص نیست که کجا رودخانه و کجا شالیزار است.

شالیکار کاشت و سیلاب درو کرد/ روستاییان سوادکوه همخانه با رودخانه

ابتدای شهر پل‌سفید به سمت جاده ساحلی می‌روم، جایی که نیمی از پلِ روی رودخانه با سیل رفته و در سوی دیگر، جاده ساحلی پر از چوب و گل و رسوب است

ابتدای شهر پل‌سفید به سمت جاده ساحلی می‌روم، جایی که نیمی از پلِ روی رودخانه با سیل رفته و در سوی دیگر، جاده ساحلی پر از چوب و گل و رسوب است؛ جایی که انگار سیلاب خروشان شبانه، علاوه بر بستر رودخانه، هم عرض جاده و در دل جاده پیش تاخته و پرایدی را تا نیمه در دریاچه‌ای از گل و آب دفن کرده است و عده‌ای در حال کارند تا پراید را از این مرداب بیرون بکشند و جاده را تمیز کنند.

پشت مسجدجامع شهر، کوچه نزدیک پل شاه عباسی، بیل در دست گرفته و در حال جمع کردن لجن و لای رودخانه از حیاط خانه و کوچه ساحلی جلوی خانه‌اش است، می‌گوید من فقط حیاط خانه‌ام را آب گرفته اما خانه برادرم که چند خانه بالاتر همین کوچه است، آسیب زیادی دیده، به داد او برسید و صدای ما را به گوش مسئولان برسانید، فقط نباشد که بیایید و عکس بگیرید، بلکه پیگیری کنید که کاری انجام دهند، دیواره حفاظتی اینجا را بلندتر کنند، رودخانه را لایروبی کنند.

کمی جلوتر می‌روم کل کوچه در گل و لای مدفون شده و قدم به قدم آسفالت کوچه، بخاطر شدت جریان سیلاب شب قبل شکسته است. آن سوی رودخانه کارگران مشغول تمیز کردن جاده هستند و این سوی نیز ماشین لجن‌کش مشغول کار است و ادامه مسیر ممکن نیست، کوچه را دور می‌زنم تا از جای دیگری به ابتدای این کوچه برسم.

کل کوچه پر از گل و لجن است و بی‌خیال کفش و لباسم می‌شوم و پای در گل می‌گذارم، درب خانه باز است و حیاط خانه را هنوز آب گرفته و همه اعضای خانه مشغول به کاری هستند، یکی وسایل آب گرفته را از زیرزمین خانه خارج می‌کنند، دیگری چوب و لجن را با بیل داخل فرغون می‌ریزد و دختری هم پله‌ها را تمیز می‌کند. خشم، استیصال، ناراحتی در صورتشان موج می‌زند؛ همان بیرون درب می‌ایستم، کمی بعد مرد خانواده بیرون می‌آید و می‌گوید: آمده‌اید تأسف بخورید یا کاری هم می‌کنید؟

جویای تمایلش به مصاحبه می‌شوم و می‌گوید: چرا نخواهم، حرف ما را برسانید، اکنون که ظهر است هنوز کسی به کمک ما نیامده، آن روز که شهرداری این دیواره هلالی را می‌ساخت، گفتم که این شکلی نسازید، آب وارد کوچه می‌شود و حالا که شرایط را می‌بینید، کل حیاط و زیرزمین خانه‌ام همراه با لوازمی که در آنجا داشته‌ام را آب برداشته است.

شالیکار کاشت و سیلاب درو کرد/ روستاییان سوادکوه همخانه با رودخانه

پیرمرد همسایه که او نیز حیاط خانه‌اش را آب گرفته، رودخانه را نشان می‌دهد و می‌گوید: نگاه کنید این خاشاک و چوب‌ها که اینجا جمع شده مسیر رودخانه را بسته، اگر برداشته نشود، امشب باران بیاید و رودخانه طغیان کند، دوباره آب وارد کوچه می‌شود، آب منطقه‌ای هم اگر به شهرداری اجازه لایروبی می‌داد، حالا وضعیت این نبود.

فاجعه در محور اصلی / ۱۵ خودرو آسیب دید

در کنار این خرابی‌ها که هر کدام دردی است؛ مسئولان اما می‌گویند محور اصلی فاجعه است و علاوه بر خسارت به ۱۵ ماشین، ۵ مفقودی هم تاکنون داشته است. محور بسته است و از سمت پل‌سفید اجازه ورود به محور را نمی‌دهند، به زحمت و با بیان اینکه خبرنگار هستم از گیت عبور می‌کنم، راه به راه دیواره‌های کنار جاده فرو ریخته و هر چه جلوتر می‌روم، شدت فاجعه بیشتر می‌شود، تا جایی که دیگر مشخص نیست اینجا تا همین دیروز محور اصلی تهران شمال بوده است.

همگام با مردی که در پایین دست همین جاده، زمین شالیزار داشته به محوطه می‌رسم؛ من نگاهم به حجم عظیم آوار سنگ و ماسه و او نگاهش به زمین شالیزارش و با صدایی دردمند می‌گوید: «همه زمینم را آب برده است»، نگاهش که می‌کنم، انگار نه فقط رنج از میان رفتن شالی امسال بلکه کل درد سال‌های آینده بی زمینی هم در نگاهش ریخته شده است.

کمی جلوتر، پژویی که چیزی از آن نمانده و ماشین یدک‌کش در حال جابجایی آن است؛ به گفته مسئولان بیش از ۵۰ تیم امدادی و خدماتی و ۳۰ ماشین سنگین در این منطقه در حال آواربرداری هستند و حالا به چشم می بی نم؛ بیل‌ها، لودرها، کامیون‌ها همه در حال فعالیت هستند، هنوز آب روی محور جریان دارد، از تریلی تنها کابینش بیرون است و مابقی زیر تلی از سنگ و خاک و ماسه پنهان شده، هنوز مشخص نیست که آیا خودرویی در زیر آوار مفقود است یا خیر. جمعیت روی تل سنگ و خاک جمع شدند.

خوب که می‌نگرم، در این جمعیت، علاوه بر نیروهای امدادی و خدماتی، مردم تماشاگری که از روی تپه و سنگ‌ها و اینجا و آنجا درحال نظاره‌اند نیز وجود دارند و از خود نمی‌پرسند که حضور در اینجا و خطر ریزش و احتمال آسیب خودشان، به از نزدیک دیدن این واقعه آیا می‌ارزد؟

دام‌های بسیاری تلف و چند خانه در روستاها تخریب شده است

اما این‌ها همه روایت سیل سوادکوه نیست و روستاهایی که دورتر هستند و دسترسی‌پذیری کمتری دارند، در برابر محور ترانزیتی در اولویت پایین‌تری قرار گرفته‌اند و انگار هنوز آنچنان که باید دیده نشده‌اند؛ چنانچه عمران عباسی، نماینده مجلس این حوزه انتخابیه نیز در جلسه ستاد بحران شهرستان سوادکوه به این امر اشاره داشت که دام‌های بسیاری تلف و چند خانه در روستاها تخریب شده، جان عده‌ای که در کنار رودخانه خانه دارند، در خطر است اما کسی در جلسه به آنها اشاره نکرده چراکه با دیدن داغ بزرگ انگار بقیه فراموش شدند اما در مسیر سیل از پل‌سفید تا ابتدای شیرگاه هر لحظه خطر بوده و هست.

شالیکار کاشت و سیلاب درو کرد/ روستاییان سوادکوه همخانه با رودخانه

روستای دهمیان یکی از همین روستاهایی است که به نظر مغفول مانده است، به گفته اهالی راه روستا هنوز باز نیست، آب و گاز قطع است و برق گاهی وصل و گاهی قطع است و راه ارتباط خانواده‌ها در درون روستا و فرزندانشان که در شهر زندگی می‌کردند، بسته شده و حتی آنتن تلفن نیز همیشه در دسترس نیست.

خبرها اما جسته و گریخته می‌رسد، دو خانه و چند دام‌سرا همراه با دام‌هایشان با سیل رفته و تخریب شده‌اند و به چند خودرو آسیب رسیده است، راه درون روستا انگار دیگر وجود ندارد. دختر یکی از ساکنان همین این روستا می‌گوید: احتمالاً سیل از روستاهای رجه و دهمیان (منطقه خانقاه‌پی) به منطقه طالع رسید و آن خرابی محور اصلی را به بار آورد اما اول اینجا را خراب کرده است. شغل پدرم دامداری است و دام‌سرای آنها همراه همه دام‌هایی که داخلش بودند با سیل رفته، حتی ارتباط تلفنی هم همیشه ممکن نیست، اکنون نگران حالشان هستم که چگونه با این غم از دست رفتن سرمایه زندگی‌شان به تنهایی دسته و پنجه نرم می‌کنند و من نیز امکان رفتن نزد آنها را ندارم تا لااقل دلداری‌شان دهم.

حرف‌هایش را این گونه ادامه می‌دهد: امکان پخت و پز ندارند و به ما گفته‌اند که از اینجا برایشان غذا ببریم. دیشب در تماسی به من گفتند که برایشان لوله آب بخرم تا بتواند لااقل آب داخل خانه را وصل کند؛ اگر هم بخواهند کمی خرابی‌ها را سامان دهند لوازمی در اختیار ندارند تا خوشان دست به کار شوند، دست به دامان این اداره و آن اداره می‌شوم اما انگار بخاطر شدت آسیب‌ها هنوز نوبت به ما نرسیده است.

به گزارش خبرنگار آنلاین، مازندران در هفته‌ای که گذشت در جای جای خود شاهد سیل و ویرانی بوده است و کسی منکر تلاش‌ها نیست اما علاوه بر اهمیت محورهای اصلی و شهرها و رسیدگی به آنها، جان و مال مردم پیرامون و حاشیه، کشاورزان و دامدارانی که در روستاها زندگی می‌کنند و صدایشان کمتر شنیده می‌شود نیز نیازمند رسیدگی بهنگام است و این مهم با توجه به بضاعت شهرستان و استان، کمک ملی و کشوری را می‌طلبد.

دکمه بازگشت به بالا