رحیم پور ازغدی
-
این که رئیس جمهور سابق را به اسب آبی تشبیه کنید نه بامزه است نه نشانه شجاعت. البته شما هیچ وقت شجاع نبوده اید. ادای آدم های شجاع را درآورده اید. همیشه به کسانی دشنام داده اید که یا امیر معزول بوده اند و دیگر خاطرتان جمع بوده که کاری از دستشان برنمی آید و یا در موقعیتی قرار داشته اند که دشنام دادن به ایشان پاداش در پی داشته نه تنبیه و محکومیت. اغلب هم به آدم های نجیبی بد و بیراه می گویید که یقین دارید در مقام پاسخگویی برنمی آیند و یا شان خود را بالاتر از این حرف ها می دانند که با آدم بی چاک و دهنی مثل شما طرف شوند. حالا هم به کسانی فحش می دهید که مطمئنید آن ها خاطراتشان را از شورای عالی انقلاب فرهنگی بازگو نمی کنند. مطمئنید. اگر یک درصد احتمال می دادید آن ها از دُر افشانی های ادبی شما در آن محفل سخن بگویند این قدر دور بر نمی داشتید. دُر افشانی هایی که به گوش بالادستی ها هم رسید. بالادستی هایی که شما فکر می کردید در هر حال و مقامی پشتیبان شما خواهند بود اما با شنیدن شاهکارهای شما دستور دادند دیگر به شورای عالی …
-
12 آذر 1402
شلاق زدن رحیم پور ازغدی در نماز جمعه
هرچه هست من سخن نیچه را جدی می گیرم و برای این که مغاکی به نام رحیم پور ازغدی در من چشم ندوزد چندان به کار و بار او اعتنایی نمی کنم. سخنان آخرینش را هم. فقط نکته ای به ذهنم رسیده است که آن را به اختصار می گویم و تمام. رحیم پور ازغدی در این سال ها بارها و بارها از علاقه اش به حکومت دینی سخن گفته است. از حکومتی که به تعبیر او بهترین نوع حکومت در جهان است. نیازی به نوآوری و این حرف ها هم ندارد. اصلا اگر می شد عین همان حکومت را با همان مختصات ۱۴۰۰ سال پیش در جامعه پیاده کرد نور علی نور می شد. اما آیا رفتار و گفتار خود رحیم پور ازغدی با معیارهای همان ۱۴۰۰ سال پیش جور در می آید یا نه؟ یعنی اگر رحیم پور ازغدی در زمان حکومت حضرت علی (ع) و یا خلیفه دوم مسلمین به زنی از زن های جامعه اسلامی دروغ می بست و تهمت می زد، حکومت اسلامی با او چه می کرد؟ به حرف های رحیم پور درباره تلویزیون کاری ندارم، اختلاف خانوادگی است و خودشان می دانند چجوری از خجالت هم دیگر در بیایند اما یک لحظه فکر …
-
22 خرداد 1402
رحیم پور ازغدی و رابطه اش با ایران اینترنشنال
رحیم پور ازغدی مثل بسیاری از همگنانش خود را معیار حق و باطل می داند و اگرچه بشر امروز را به این امر متهم می کند که جز نفس نفیس خویش هیچ معیار دیگری برای تمیز از خوب و بد ندارد اما در حقیقت حدیث نفس بیان می کند و شرح حال خویش با دیگران می گوید. مصادیق آن چه گفتم در سالیان اخیر اندک نبوده اند اما آن چه ایشان به تازگی فرمود اند نشان می دهد که نه تنها گذر عمر و احیانا خواندن چهارکتاب بیشتر در این سال ها چیزی از آن تحکم و تحجر و خود بنیادی نکاسته است بلکه روز بروز بیشتر ایشان و امثال ایشان را در این توهم فرو برده که:این منم طاووس علیین شده. و جالب این یکی، از شگفتی های عالم ما آن که دروغ می گویند تا اثبات حقیقت کنند. تهمت می زنند تا دامن خود را منزه نشان دهند، ناسزا می گویند تا خود را سزاوار خیر و نیکی نشان دهند و خلاصه آن که هرچه برای دیگران گناه کبیره به شمار می آید در مواردی خاص که آن هم تشخیصش فقط بر عهده دوستان انقلابی ماست تبدیل به خیر دنیا و آخرت خواهد شد و دشنام دهنده و …