فرهنگ و هنرکسب و کار ایرانی

خلاصه واقعه غدیر خم برای کودکان

عید غدیر خم از بزرگ ترین اعیاد مسلمانان است و در این روز حضرت علی توسط پیامبر اکرم به عنوان امام و پیشوای مسلمانان انتخاب شدند و هر ساله مسلمانان در سراسر جهان به همین مناسبت جشن های بزرگی را برپا می کنند داستان عید غدیر برای آشنایی کودکان با این عید بزرگ به زبانی ساده نوشته شده است و شما می توانید با قرار دادن این قصه در اختیار بچه ها آن ها را با این عید بزرگ و فرخنده آشنا کنید. جهت خرید استکان روضه، محصولات مذهبی و پیکسل مذهبی از سایت خدمتگزاران با ما تماس بگیرید.

داستان عید غدیر برای بچه ها

یکی از بهترین روش ها برای آشنایی کودکان با مسائل دینی خواندن قصه های مختلف در مورد دین اسلام برای آن ها است و اگر شما تمایل دارید کودک تان با مسائل دین اسلام و زندگی امامان آشنا شود بهتر است را که در این مورد نوشته شده اند برای او بخوانید. در مطالب قبلی  و  را مطالعه کردید در ادامه داستان عید غدیر برای کودکان را پیش رو خواهید داشت.

قصه زیبای عید غدیر برای کودکان

حضرت محمد (ص) در آخرین سفر خود به خانه ی خدا در محلی به نام غدیر خم از مردمی که همراه ایشان بودند خواستند از شتران و اسب ها پیاده شوند و در محل خاصی به نام گودال خم جمع شوند.( «غدیر» در زبان عربی به معنی گودال و «خم» نام محلی است.که در آن روزگار چشمه‌ای روان و درختانی کهنسال داشته است.) همه با هم زمزمه می کردند که حتماً محمد رسول الله خبر و حرف مهمی دارد که در این مکان و هوای گرم فرمان داده جمع شویم!

حضرت محمد دست علی (ع) را بالا بردند و از حضار پرسیدند: “ای مردم آیا من را قبول دارید؟”

همه گفتند:” بله رسول الله، شما محمد امین هستید. شما پیامبر ما هستید.”

سپس حضرت محمد (ص) دست حضرت علی (ع) را با گرفتند و فرمودند:” هرکس من مولای او هستم، از این به بعد علی مولای اوست…”
پس از شنیدن سخنان پیامبر ، مردم جانشینی ایشان را قبول کردند وبه حضرت علی تبریک گفتند.

سعید و سعیده سوار بر سفینه زمان شده بودند. این خواهر و برادر می خواستند از قرن پانزدهم هجری قمری به چهارده قرن پیش سفر کنند. آن دو تصمیم داشتند به دورانی برگردند که رسول خدا در آن زندگی می کرد. سعید و سعیده می خواستند به اولین سال های حکومت اسلامی بازگردند و گزارش مفصلی از ماجرای غدیر خم را برای بچه های قرن بیست و یکم گزارش کنند.

پنج، چهار، سه، دو، یک. . . بالاخره سفینه زمان از ایستگاه مرکز تحقیقات تاریخی به گذشته دور پرتاب شد. کودکانی که در ایستگاه ماهواره ای حاضر بودند با اشتیاق تمام این سفر جذاب و پرماجرا را دنبال می کردند و به طور دائم با دو زمان نورد در ارتباط بودند.

سعید و سعیده سوار بر سفینه کوچکشان به سال دهم هجری سفر نمودند. زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) آخرین ماه های زندگی خویش را پشت سر می گذاشت و می خواست که آخرین حج خود را به انجام برساند.

مدتی گذشت. ناگهان سعید ازداخل سفینه برای ایستگاه تحقیقاتی پیامش را این گونه مخابره کرد.” بچه ها سلام. اکنون من از سرزمین وحی برای شما گزارش می کنم.

حضرت محمد( صلی الله علیه وآله و سلم) مراسم حج را به پایان رسانیده و به همراه کاروانی از حجاج در حال بازگشت به مدینه هستند. از این بالا کاروان های زیادی را مشاهده می کنیم که با فاصله های کمی از یکدیگر در حال حرکت به سوی سرزمین های مختلفی می باشند.

هم اکنون رسول خدا به محلی رسید که به آن غدیرمی گویند. اینجا محلی است که کاروان های حجاج از یکدیگر جدا می شوند و هرکدام به سمت سرزمینی می روند. اینجا مثل یک چهارراه است. در غدیر برکه ای از آب زلال وجود دارد که دور تادورش را جمعیت حاجیان در برگرفته اند.

کودکان جهان در پایگاه تحقیقاتی بی صبرانه منتظر اخبار جذاب تری از غدیر خم هستند و گزارشات لحظه به لحظه از غدیر را پیگیری می کنند. پس از مدتی سعیده با شور و شوق فراوانی می گوید:هم اکنون فرشته وحی بر پیامبر نازل گشت و به او گفت: ای پیامبر آنچه که از طرف خدا فرستاده شده به مردم ابلاغ کن و اگر ابلاغ نکنی رسالت خود را تکمیل نکرده ای.

سعید با خوشحالی ادامه می دهد: این همان آیه شصت و هفت از سوره مائده است.

ایستگاه تحقیقاتی حال و هوای دیگری دارد. سعیده در ادامه گزارش می گوید:اکنون رسول خدا فرمود: من همین جا می مانم. حاجیانی که از راه نرسیده اند باید به اینجا برسند و آنانی که از این محل رفته اند باید هرچه زودتر به غدیر برگردند.

سعید گزارش می دهد: به فرمان پیامبر حدود صد و بیست هزار نفر از مسلمانان در محل غدیر اجتماع کردند. این جمعیت در تاریخ اسلام واقعا بی سابقه است.

کودکان جهان سکوت کرده اند و در این مدت با دقت به گزارشات گوش می دهند. کم کم واقعه غدیر خم به صورت صحیحی برای آنها بازگو می شود:

رسول خدا بر روی جهاز شتران بالا رفته اند و پس از حمد و ستایش خدا دستور می دهند حضرت علی علیه السلام در کنار ایشان قرار بگیرد. سپس دست حضرت علی علیه السلام را در دست گرفته و جلوی چشمان صد و بیست هزار نفر بالا می برد و می گوید: ای مردم بدانید:هرکس تا امروز من ولی و سرپرست او بوده ام، از این به بعد این علی ولی و سرپرست اوست. این حکمی است از طرف خدا که علی امام و وصی پس از من است و امامان امت از فرزندان او هستند.

سعید ادامه می دهد: الان پیامبر اعلام می کند: خداوندا! کسانی که علی علیه السلام را دوست دارند، دوست بدار و با دشمنان او دشمن باش. خدایا! یاران علی علیه السلام را یاری کن و دشمنان او را خوار و ذلیل گردان.

سعیده می گوید: اکنون لازم است که با سفینه مدت سه روز دیگر را در زمان حرکت کنیم. حالا سه روز از ماجرای غدیر خم گذشته است و هنوز زنان و مردان مسلمان به طور جداگانه درمحل غدیر حضور دارند و با علی علیه السلام بیعت می کنند. مسلمانان در این روز با گفتن کلمه یا امیرالمومنین به ایشان دست می دهند.

سعید می گوید: در چنین روزی دوست و دشمن با علی علیه السلام بیعت کردند و به او تبریک گفتند.حاضرانی که دراین روز شاهد ماجرا بودند رفتند تا طبق وظیفه برای غایبان این واقعه را تعریف کنند. خدا کند که فراموش نکنند و سفارشات پیامبر را جدی بگیرند زیرا خداوند پیمان شکنان را در هم می شکند.

با معرفی حضرت علی علیه السلام و امامان از فرزندان او از سوی خداوند و اطاعت مردم از ایشان دیگر انسانها به سوی زشتی ها نمی روند وهیچ گاه از مسیر درست دور نمی شوند و منحرف نمی گردند.

پس از گزارش این ماجرا سفینه زمان پیما با دو زمان نورد خود در روز عید غدیر خم به ایستگاه تحقیقات فضایی بازگشتند و از سوی کودکانی که در ایستگاه مستقر بودند مورد استقبال قرار گرفتند و آن روز را به جشن و شادمانی پرداختند.

در این مطلب داستان عید غدیر با زبانی ساده را مطالعه کردید که امیدواریم بچه های دوست داشتنی از مطالعه این قصه زیبا نهایت لذت را برده باشند و مورد توجه شان قرار گرفته باشد.

بچه ها! زمان پیامبر، با زمان ما خیلی فرق داشت. اون موقع مثل حالا نبود که خبرها به وسیله رادیو و تلویزیون به گوش مردم برسه. اون زمان هنوز برق و رادیو و تلویزیون اختراع نشده بود. در حالی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، آخرین پیامبر خدا، باید خبر خیلی خیلی مهمی رو به گوش همه میرسوند. حالا دیگه تعداد مسلمون ها خیلی زیاد شده بود و سرزمین مسلمون ها خیلی خیلی بزرگ. بچه های خوبم! اون موقع همه عراق و چند تا کشور دیگه جزو عربستان به حساب می اومد، و حالا شما بگید، پیامبر چطور می تونست خبر بزرگش را به گوش همه برسونه؟ خوب، پیامبر یه فکر خوب کرد. پیامبر دوست داشتنی ما، صبر کرد تا موقع حج فرا رسید، مسلمون ها از همه جا خودشون را به مکّه رسوندند تا همراه پیامبر، خانه خدا رو زیارت کنند. اون موقع فرصت خوبی بودکه پیامبر اون خبر مهم رو به همه بگه، تا حاجیان و مردمی که به حج آمده بودند، وقتی به شهرشون برگشتند، برای همشهری های خودشون خبر پیامبر رو تعریف کنند و این طوری همه مردم خبردار بشند.

حضرت محمد (ص) در آخرین سفر خود به خانه ی خدا در محلی به نام غدیر خم از مردمی که همراه ایشان بودند خواستند از شتران و اسب ها پیاده شوند و در محل خاصی به نام گودال خم جمع شوند.( «غدیر» در زبان عربی به معنی گودال و «خم» نام محلی است.که در آن روزگار چشمه‌ای روان و درختانی کهنسال داشته است.) همه با هم زمزمه می کردند که حتماً محمد رسول الله خبر و حرف مهمی دارد که در این مکان و هوای گرم فرمان داده جمع شویم!

به دستور پیامبر، بار چند شتر را روی هم گذاشتند و پیامبر از اون بالا رفت. او امام علی علیه السلام را هم با خودش بالا برد و حالا، صد هزار نفری که اون جا جمع شده بودن به پیامبر نگاه می کردن و با خودشون می گفتن پیامبر از این کار چه منظوری داره؟

پیامبر خدا فرمودند: ای مردم! من در میان شما دو چیز خیلی با ارزش می گذارم که پس از من، برای شما می ماند. این دو چیز ارزشمند یکی قرآن است و دومی خانواده من. این دو تا هیچ وقت از هم جدا نمی شوند و همیشه با هم هستند. پس مراقب این دو چیز باشید و از آن ها پیروی کنید.

حضرت محمد دست علی (ع) را بالا بردند و از حضار پرسیدند: “ای مردم آیا من را قبول دارید؟”

همه گفتند:” بله رسول الله، شما محمد امین هستید. شما پیامبر ما هستید.”

سپس حضرت محمد (ص) دست حضرت علی (ع) را با گرفتند و فرمودند:” هرکس من مولای او هستم، از این به بعد علی مولای اوست…”

سپس فرمود: «خداوند، مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. ای مردم هر کس که من مولا و رهبر اویم این علی هم مولا و رهبر اوست» پیامبر این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد: «پروردگارا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنان او را خوار. خدایا علی را محور حق قرار ده» و سپس فرمود: «لازم است حاضران این خبر را به غایبان برسانند».

پس از شنیدن سخنان پیامبر ، مردم جانشینی ایشان را قبول کردند وبه حضرت علی تبریک گفتند.

چگونه پیام غدیر را به کودکان منتقل کنیم؟

اما این سوال پیش می‌آید که چگونه نسل به نسل پیام واقعه غدیر را منتقل کنیم؟ می توان با انجام کارهای ساده اما موثر،این واقعه را بیشتر به کودکان معرفی کرد.

یک کاردستی ساده

کارت تبریک دست ساز  برای عید یک راه خلاق برای کودکان است. این کار کمک می کند تا کودک علاوه بر انجام یک فعالیت هنری در کنار آن از المانهای واقعه غدیر در کاردستی استفاده کند. شما می توانید او را تشویق کنید تا در مدرسه به دوستان و معلمان خود این کاردستی دست ساز را هدیه دهد.

کارهای هنری

برای روز عید غدیر می توانید با مشارکت کودکان تان کوچه یا حیاط خانه و ایوان تان را چراغانی کنید. یادتان باشد برای خرید وسایل لازم باید نظر بچه ها بپرسید تا آنها مشارکت بیشتری داشته باشند. در حین انجام این کارها می توانید مسئله غدیر را در حد درک کودک به او توضیح دهید. خاطره سازی برای بچه ها در این روز می تواند برای آنها یاداور بهترین عید باشد. انجام فعالیت های کارهای هنری، ساخت صنایع دستی شامل رنگ آمیزی تصاویر، تکمیل یک پازل، جدول کلمات متقاطع مرتبط با واقعه غدیر، درک واقعه را برای کودک آسانتر می کند.

هدیه بدهیم

بهتر است سادات و بزرگان فامیل به کودکان یادگاری بدهند. معمولا بچه ها هدایایی را که می گیرند، فراموش نمی کنند. برای تزئین هدیه از کاغذهای رنگی استفاده کنید و مهری برای روز غدیر تهیه کنید و روی هدیه را مهر بزنید. معمولا سادات و بزرگان در این روز پول نو عیدی می دهند، در حالیکه بهتر است در این روز برای کودکان هدیه های ماندگار تهیه شود.

دکمه بازگشت به بالا