جامعه و خانوادهکسب و کار ایرانی

پنج گنج بزرگ ایرانی که به طور اتفاقی کشف شدند

آشنایی با پنج گنج بزرگ ایرانی که به طور اتفاقی کشف شدند

تعدادی از مهم‌ترین محوطه‌ها و گنجینه‌های تاریخی ایران به صورت اتفاقی و حین اجرای پروژه‌های عمرانی و با بیل لودر‌ها کشف شده‌اند. طرح‌های توسعه و ساخت و ساز همواره یکی از مهمترین عوامل تخریب محوطه‌های باستانی و تاریخی در کشور بوده است. با این وجود در برخی از فعالیت‌های عمرانی با لودر به آثار نفیسی برخورد کرده است.

در چنین شرایطی با اطلاع سریع میراث فرهنگی و پیگیری باستان‌شناسان آثار ارزشمندی بدست آمده و زینت‌بخش موزه‌های ایران شده، هر چند که تخریب‌های گسترده و پنهانی لودر‌ها همواره بیشتر بوده و موارد خاص با پیگیری باستان شناسان و فشار فعالان اتفاق افتاده است. تعداد عملیات‌های عمرانی که منجر به کشف محوطه‌های باستانی شده‌اند بسیار است، اما در ادامه به پنج محوطه و اثر ارزشمند که در عملیات‌های عمرانی کشف شدند و قیمت دستگاه فلزیاب؛ پرداختیم. با ما همراه باشید.

یک: جوبجی در رامهرمز

یکی از معروف‌ترین محوطه‌های باستانی که با بیل لودر‌های یک پروژه عمرانی از دل خاک بیرون آمد محوطه جوبجی در نزدیکی رامهرمز خوزستان است. ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۶ حین حفاری برای خط لوله انتقال آب با پیدا شدن تعدادی اشیای باستانی کار متوقف شد. با وجود آسیب‌های وارده به این محوطه باستانی، پس از حضور باستان‌شناسان یک آرامگاه شاهی متعلق به دوره عیلام نو (سده ۶ پیش از میلاد) در این محوطه کشف شد که نشان از اهمیت بالای منطقه رامهرمز در تاریخ عیلام بود.

در آرامگاه شاهی جوبجی ۲ تابوت مفرغی وان شکل بود که در آن‌ها ۲ شاهزاده خانم حدودا ۱۷ و ۳۵ ساله همراه با ۴۸۸ شی ارزشمند دفن شده بودند. این اشیا حالا در موزه ملی ایران نگهداری می‌شوند. شاخص‌ترین اثر گنجینه جوبجی دستبندی زرین با کتیبه‌ای از دوره عیلام نو است که با عقیق نسبتا بزرگی تزیین شده. این دستبند از سه قطعه متصل به هم تشکیل شده و ترکیبی از طلا و سنگ عقیق است. با وجود این کشف مهم، اما محوطه جوبجی از گزند تخریب پروژه‌های عمرانی در امان نماند.

دو: ارجان در بهبهان

تابستان سال ۱۳۶۱ عملیات عمرانی ساخت سد شهدای مارون در شمال شهر بهبهان استان خوزستان با برخورد به یک آرامگاه سنگی متوقف شد. باستان شناسان در ارجان بهبهان تابوت یو شکل برنزی را کشف کردند که آثار بی‌نظیری درون و بیرون آن قرار داشت. در داخل تابوت «کیدین هوتران یکم» از بزرگان عیلامی دفن شده بود و در دست چپ او که روی سینه‌اش قرار داشت یک حلقه قدرت طلایی کشف شد، حلقه‌ای که حالا یکی از شاخص‌ترین آثار موزه‌ای ایران است و در موزه ملی نگهداری می‌شود.

علاوه بر حلقه قدرت ارجان اشیای دیگری مانند چراغ برنزی، ساغر برنزی، ده ظرف استوانه‌ای شکل برنزی، نود و هشت دگمه طلایی و سینی برنزی که تصاویری روی آن مشخص بود نیز از این منطقه کشف شد. سینی برنزی که اکنون به جام ارجان معروف است نماد کاروان المپیک ایران در توکیو ۲۰۲۰ بود و در پی همین عملیات عمرانی کشف شد. منطقه باستانی ارجان نیز با وجود این کشف مهم و اهمیت بالای تاریخی‌اش در ادامه از تخریب‌ها و تعرض‌ها در امان نماند.

سه: قیطریه در تهران

ردپای آثار تاریخی در قیطریه تهران از دیرباز قابل مشاهده بوده، اما ۵۳ سال پیش با یک اتفاق، برگ تازه‌ای از تاریخ تهران رو شد. کندن پی و ساخت و ساز پای برکه آب قیطریه مشرف به باغ صارم الدوله (پارک قیطریه کنونی) به کشف یک گورستان و تعداد زیادی آثار باستانی منجر شد. با آغاز کاوش‌های باستان شناسی در این محوطه حدود ۳۵۰ گور شناسایی شد.

پیشینه این محوطه به ۱۲۰۰ تا ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد برمی‌گردد. در گورستان باستانی قیطریه بیشتر آثار سفالی به همراه دکمه‌های لباس، سنجاق، سربند، زیورآلات، ابزار جنگی و … از جنس مفرغ بدست آمد. بیشتر ظرف‌های سفالی قیطریه چرخ ساز و با پخت خوب بوده‌اند. در مجموع در حدود ۵ هزار متر مربع کاوش‌های باستانی در تپه قیطریه بیش از ۲ هزار ظرف سفالی و ابزارآلات مختلف کشف شد. از بقایای گور‌ها و محل‌های کاوش قیطریه اثری بر جای نمانده، اما آثار آن در موزه ملی ایران نگهداری می‌شود.

چهار: وستمین کیاسر

سال ٨٨ در نزدیکی روستای وستمین مازندران وقتی که کارگران شرکت گاز مشغول حفاری و جانمایی لوله‌های گاز برای یک پروژه گازرسانی بودند، تیغه‌های لودر حین کار با گوردخمه‌ای برخورد کرد که در آن جسد یک سرباز اشکانی با تمام تجهیزات نظامی دفن شده بود. وقتی باستان‌شناسان راهی این محوطه شدند در کاوش‌های خود کشف کردند که این محل با وجود تخریب‌های زیاد به دلیل عبور لودر‌ها و سال‌ها کشاورزی، یک محوطه ارزشمند تاریخی شامل گورستان وسیع اشکانی با بیش از ٢۵٠ گوردخمه است.

پنج: دهنو در یاسوج

اواخر دهه هشتاد وقتی یک کارگر لودر در حال خاکبرداری برای ساخت ساختمان جدیدی در محوطه بیمارستان امام سجاد شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد بود ناگهان با تکه‌های از یک اسکلت انسانی روبرو شد و نگهبانان بیمارستان را در جریان گذاشت. لودر‌ها این بار نیز به یک گورستان باستانی برخورد کرده بودند که در پی بررسی‌های باستان‌شناسی احتمال داده شد که پیشینه تاریخی این گورستان به هزاره سوم قبل از میلاد و اواخر عصر مفرغ می‌رسد. اگر چه گزارش شده در حدود ۴۰ گور این محوطه از بین رفته است، اما باستان‌شناسان در فصل اول کار خود حدود ۲۰ گور این محوطه باستانی در شهر یاسوج را کاوش کردند. قرار است پس از اتمام کاوش‌ها بخشی از این محوطه به عنوان سایت موزه برای بازدید گردشگران و علاقمندان آماده شود.

بزرگ ترین گنج ایران همچنان مدفون در دل خاک

نمی توان با آن چه از دل این سرزمین اجدادی تا به حال بیرون کشیده شده، ادعا کرد که بزرگ ترین گنج جهان متعلق به ما است، اما می توان با رجوع به استنادات تاریخی به این نتیجه رسید که تا پیدا کردن بزرگ ترین گنج ایران راه درازی داریم. آن چه که مورخان داخلی و خارجی درباره ایران و خزاین پادشاهان قبلی نوشته اند این طور بر می آید که گنجی بزرگ در دل خاک مدفون است و ما تنها کمی از وجود آن اطلاع داریم. در این فرصت سعی می کنیم که به سراغ معرفی این گنج بزرگ برویم و از ماهیت آن کمی باخبر شویم.

اگر در فضای اینترنت، بزرگ ترین گنج های گم شده ی دنیا را جستجو کنید، خواهید دید که این لیست یک گنجینه ی بسیار بزرگ را در خود کم دارد و آن بزرگ ترین گنج ایران است که گم شده و هنوز هم پیدا نشده است! برخی از کارشناسان باستان شناسی حتی می گویند که این گنجینه ممکن است که بزرگترین گنج زمان در جهان هم باشد و بی شک در ایران مدفون شده است و سرنوشتی که ما از آن سراغ داریم، این است که یکی از بزرگ ترین گنج های پیدا نشده و موجود در جهان است.

حال به نظر شما این گنج مدفون در کجای ایران است؟ بر اساس اطلاعات تاریخی، بزرگ ترین گنج ایران یا گنجینه ی پادشاه بزرگ ایرانیان در زمان سلسله ی هخامنشیان، داریوش سوم هخامنشی که در بین سال های ۳۸۰ تا ۳۳۰ قبل از میلاد پادشاهی و زندگی می کرده است، شاید بزرگ ترین گنج تمامی دوران ها در سراسر جهان باشد.

این گنج بسیار بزرگ از دوران ایران باستان که در دست پادشاهان هخامنشی بوده است را سرنوشت های مبهمی همراهی کرده است. می گویند که بخشی از این گنج را امپراتور مقدونیان، اسکندر کبیر که در بین سال های ۲۳۲ تا ۳۵۶ قبل از میلاد مسیح می زیسته است، زمانی که در سال های حدودی ۳۳۴ قبل از میلاد به قلمروی پادشاهی ایرانیان در زمان امپراطوی هخامنشیان و حمله ای که به ایران صورت داد را به تسخیر خود در آورده و با خود از ایران خارج کرده است.

این گنجینه های با ارزش در شوش، ایسوس که در حال حاضر، شهری در مرزهای کشور ترکیه ی فعلی است، دمشق و تخت جمشید را چپاول کرده است و به تاراج برده است. امپراتور فاتح ایران هخامنشی، اسندر کبیر تنها در بخش تخت جمشید با خود در حدود ۹ هزار تالنت (تالنت واحد سنجش وزن طلا و نقره بوده است که برابر با معیارهای وزنی امروزی برابر است با ۲.۵ کیلوگرم) طلا و ۴ هزار تالنت نقره به غنیمت گرفت و با خود به تاراج برده است.

در واقع با احتساب این مقدار با معیارهای امروزی، اسکندر مقدونی در حمله به ایران و قلمروی امپراطوری هخامنشیان، فقط از یک بخش، بیش از ۱۰۰۰ تن یا به حساب سر انگشتی دیگری بیش از ۵۰ کاروان بزرگ از حیوانات بارکش که فقط غنیمت یکی از شهر های ایران را با خود حمل می کردند را برده است، البته بهتر بگوییم که به تاراج برده است. البته داستان تاراج این گنج ها به همین جا ختم نمی شود!

مورخ و وقایع نویس باستانی یونانی به نام دیودور، درباره ی یورش اسکندر به ایران این گونه می گوید که پس از یورش اسکندر به ایران و نابودی و تاراج ثروت های ایرانیان و خراب کردن آبادی شهرهای ایران، اسکندر سرنوشت دیگری را علی الرقم آن چه که ما انتظار داریم، رقم می زند. او می گوید که: اسکندر کبیر گنج های حاصل از تمام گنج خانه های تسخیر شده در ایران را بر بیش از ۳ هزار شتر بارکش و ۱۰ هزار جفت قاطر که در مجموع بیش از ۲۳ هزار حیوان بارکش می شود را سوار بر کشتی کرد و به کشور خود برد.

اسکندر در آن زمان در ایران بدون احتساب، بخشی از گنجینه ها که داریوش سوم به نقاطی امن برده بود را که بالغ بر ۷۵۰ هزار تالنت که بر حسب معیارهای فعلی، حدود ۱۹,۶۵۰ تن و تقریبا ۹۸۰ کامیون باری که ۲۰ تن بار مملو از طلا و نقره را حمل می کرد به غنیمت گرفت. به سرزمین خود برد و این بدون احتساب سنگ ها، جواهرات و هزاران شی گران بهای دیگری بود که در این گنجینه ها وجود داشت.

نگارش های باستانی به ما می گویند که، وقتی که اسکندر بعد ها با ارتش خود به مصر لشکر کشی کرد، دستور داد که سپرهای حفاظتی سربازانش را با نقره ی خالص آب کاری کنند که علت آن این بود که آن همه نقره ای که از ایران بود را اینگونه به رخ بکشد و در واقع نشانی از عظمت غارت لشگر مقدونی در ایران باستان بود. به نظر شما سرنوشت آن قسمت از گنجینه های ایران که به دست داریوش سوم پنهان شده بود، چه شد؟ داریوش سوم، آخرین پادشاه سلسله ی هخامنشیان با کاروان کوچکی از گنج هایش به اقامتگاه تابستانی خود در هگمتانه که شهری تاریخی است و امروزه شهر همدان است، رفت.

بنا به اسناد باستانی موجود، داریوش هخامنشی قبل از آن که بمیرد دستور داد که تمامی طلاها، نقره ها و اشیای قیمتی دیگر را در نزدیکی شهر دفن کنند. وقتی که اسکندر اقامتگاه تابستانی را به تسخیر در آورد، هیچ اثری از گنج داریوش بر جای نمانده بود. اسکندر نیروهایش را وادار کرد هفته ها در اطراف شهر بدنبال گنج مدفون بگردند که در اصل جستجویی بی حاصل و بی نتیجه بود.

این گنجینه ی بزرگ، به گفته ی کارشناسان حدودا نصف دارایی هخامنشیان بوده است. ۲۵۰سال بعد، سردار رومی مارکوس لیزینیوس کراسوس به جستجوی این گنجینه ی طلا پرداخت و برای آن حتی با پارت ها، یکی دیگر از اقوام آسیای صغیر وارد جنگ شد و به نتیجه ای نرسید. بعد از او، پارت ها، سرداران رومی ژولیوس سزار، مارکوس آنتونیوس و همچنین امپراتور روم، نرون نیز، همگی به دنبال گنج داریوش گشتند و به هیچ نتیجه ای نرسیدند. آخرین بار که تلاشی برای پیدا شدن این گنج صورت گرفت، در سال ۱۳۵۲ بود که به هیچ نتیجه ای نرسید.

دکمه بازگشت به بالا