اقتصادی

کابوس دایی و عادل و خشم سایبری‌ها 

کابوس دایی و عادل و خشم سایبری‌ها 

چرا می زنند؟ بهانه های شان را که بشنوی ماجرا خنده دار تر می شود . مثلا اینکه چرا عادل گفته :«این برد زیبا و رویایی برابر ژاپن فقط یک بازی است و مشکلات مردم همچنان سر جایش است.» می گویند میزانسنش میزانسن باخت بوده. چه معنی دارد ، خودش و علی دایی در برنامه ای بنشینند که برای تحلیل تیم ملی است ؟
اصلا چه کسی بهتر و ارزشمند تر از این دو؟ مگر محبوب تر از این دو در کشورمان داریم؟ نه در فوتبال که اصلا بگو سرمایه اجتماعی. این بی هنری شماست که نمی توانید این ها را پای تلویزیون تا بیاورید تا شاید دوباره رونقی به کسب و کارتان بیفتد که مجبور نباشید برای برنامه هایی با میزان مخاطبی که قبل تر ها میزان مخاطب پخش برفک از رسانه ملی بود سالی ۲۴ هزار میلیارد تومان بودجه مستقیم و احتمالا همین حوالی درآمد از برنامه های مشارکتی و اسپانسرینگ را دود کنید و فقط نارضایتی عمومی تولید کنید.
اگر میزانسن فردوسی پور میزانسن باخت است، میزانسن برنامه جواد خیابانی و خداداد عزیزی و دعواهای بی‌مزه و طعنه های گاه و بیگاه شان به تیم ملی، میزانسن برد است؟
چه بد که فیروز کریمی گزارش محمدرضا احمدی را سوژه کرده. آنگه محمدرضا در حین بازی می گوید حتما می بازیم، بخشی از میزانسن برد است؟
نه دوستان مشکل شما با دم زدن عادل از مشکلات و رنج های مردم است . همان که از دل حرف های رامین رضاییان بیرون آمد و بر زبانش حاری شد. چرا دلار گران می شود. اصلا بگذارید به سبک رائفی پور بپرسیمش:دلار چند؟ دلار چند؟ فقط بگویید دلار چند؟
اما این که نگرفت سراغ چه رفتند؟ آنها که لام تا کام درباره این مهمان زن آمریکایی که در تهران بود و شرم اجازه نمی دهد حتی شغلش را بر زبان آورد، سخن نمی گویند یکباره نگران لمس سر دخترک ده یازده ساله علی دایی شده اند و شعار واسلاما سر داده اند.
همان هایی که همین چند روز قبل برای انتقادات پرویز شیخ طادی کارگردان ارزشی در نقد بحران سازی اجتماعی با حجاب کف و سوت و جیغ و هورا می کشیدند ، چطور یکباره اینچنین برآشفته شده اند؟
توییت های شان و طومارهای شان چطور سر برآورده و دنبال حذف مجدد فردوسی پور حتی از پلتفرم نمایش خانگی هستند؟
خیلی قصه تکراری و عجیبی نیست! قصه قصه دیده شدن است. عادل فردوسی پور و علی دایی کنار هم دیده شده اند. این را موج راه افتاده از شبکه های اجتماعی نشان می دهد. حالا همه می دانند علی دایی گفته یک سال و نیم است که اجازه مصاحبه نداشته، ممنوع المعامله اش کرده بودند و سال های بیشتری است که به بهانه های دیگر نگذاشتند در فوتبال باشد. برای آنجا که گفته هر چه هم فشار بیاورید ، عشقم به کشورم را نمی توانید از من بگیرید. اینکه علی دایی اهل رفتن نیست. همین جاست که کشورش را بسازد و کنار مردمش باشد. مثل عادل ، مثل شروین ، مثل ترانه ، مثل آقا رسول و مثل تک تک ستاره هایی که ایستادند و می خواهند کنار مردم شان باشند.
نه آن دست کشیده شده به سر نورا فقط بهانه است، درد این ها دیده شدن است، درد محبوبیت.
همین هایی که اینچنین بر آشفته اند همین روزها فیلمی در جشنواره دارند به نام قلب رقه که باید حماسه ای باشد از قهرمانی های شهدای مقاومت اما در عمل عاشقانه ضعیفی است باعث تاسف.
نه برادران شما که کعبه آمال تان می شود رمبو سازی و آوردن آن خانم اسمش را نبر ، دغدغه تان برخورد چند صدم ثانیه ای دست عادل با دختر علی دایی نیست، شما را هراس این دیده شدن گرفته .
من البته برنامه فردوسی پور با اجرای پژمان جمشیدی را اصلا یک برنامه ترکیبی قوی و با محتوای فاخر نمی دانم اما آنچه شما را برآشفته ، همین اقبال عمومی است. شما از عادل فردوسی پور تنها هم می ترسید چه برسد به ترکیب عادل فردوسی پور با علی دایی…

258 41

دکمه بازگشت به بالا