پولدارهای تهرانی سراغ کدام مخدر میروند؟
طی ۱۶ ماه اخیر و بعد از انتشار فرمان رهبر جدید طالبان درباره ممنوعیت تجارت مواد و کشت خشخاش، تنها فایده این شعار، افزایش چند برابری قیمت جهانی هرویین در بازار اروپا، سود بیشتر برای کشتکاران خشخاش در مزارع ولایات جنوب غرب و غرب افغانستان به واسطه رشد قیمت خرید تریاک پای مزرعه و خالی شدن انبارها از تریاک خشک به دنبال تقاضای بیشتر بازار جهانی بوده است.
«اعتماد» در گفتوگو با محمد مسعود زاهدیان، رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر در دولتهای یازدهم و دوازدهم و معاون مقابله با عرضه و امور بینالملل ستاد مبارزه با مواد مخدر در دولت سیزدهم به تحلیل این موضوع پرداخت که در ادامه آنرا میخوانید:
طی چند سال اخیر، اخباری درباره فعالیت شبکههای تولید مواد مخدر و محرک در منطقه خاورمیانه منتشر شده و به عنوان مصداق، اخبار رسمی حاکی از آن است که در عراق، هم تولید مواد مخدر رو به افزایش است و هم این کشور به یکی از مسیرهای ترانزیت مواد تبدیل شده. مقابله با عرضه مواد در ایران، با توجه به شرایط جغرافیایی منطقه و تحرکاتی که در همسایگان غربی شاهد هستیم، چگونه باید مدیریت شود یا برنامههای مقابله با عرضه، نیازمند چه تغییراتی است؟
مبارزه با تجارت مواد مخدر چند وجه دارد و مقابله با عرضه، یکی از مهمترین اولویتها در کنار برنامههای پیشگیری و درمان است که باید همواره تقویت شود، چون هرگونه کوتاهی در مقابله با عرضه، میتواند در برنامههای پیشگیری هم تاثیرگذار باشد.
به همین دلیل، ستاد مبارزه با مواد مخدر هم بحث مقابله با عرضه را در اولویت سیاستگذاریها قرار داده و باقی دستگاههای مقابله مثل نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و سپاه هم این اولویت را پذیرفتهاند و برای ایجاد پوشش دفاعی لازم در مرزها با هدف جلوگیری از ورود مواد به داخل کشور تلاش میکنند. اگر مقابله با عرضه مواد، به درستی مدیریت شود، با مشکلات کمتری در باقی حوزهها مواجه خواهیم بود.
امروز بالغ بر ۷۰ درصد کشفیات مواد در استانهای شرقی و حاشیه شرق کشور است و در این محدوده، دو لایه پدافندی و دفاعی ایجاد کردهایم؛ لایه اول، در ورودی و مرزهای اصلی و در استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، خراسان جنوبی و نوار دریایی مثل استانهای هرمزگان و خوزستان، لایه دوم، در استانهایی همچون کرمان و یزد و فارس و اصفهان که توسعه مقابله در این استانها، میتواند مبارزه با ورود مواد در مرزها و استانهای مرزی را تکمیل کند.
غیر از این چند استان در لایههای اول و دوم که بیشترین کشفیات مواد را دارند، ۲۷ الی ۳۰ درصد کشفیات در سایر استانهاست و در این میان، در استانهای شمال غرب و شمال کشور هم میزان کشفیات، از باقی استانها بیشتر است.
شمال غرب ایران، دروازه مسیر بالکان است که از ترکیه آغاز میشود و تا اروپا ادامه دارد. بنابراین، وقتی مواد از افغانستان وارد استان شرقی ایران میشود، بیشترین کشفیات در فاصله استان شرقی تا استان شمال غربی است؟
بله، چون در داخل ایران با تولید مواد مخدر یا محرک مواجه نیستیم و هم مخدرها و هم مواد محرک و از جمله متآمفتامین، در افغانستان تولید میشود و مقصد نهایی این تولید، اروپاست اما این مواد از جادههای ایران به اروپا میرسد و بنابراین، ما قربانی بازار مواد اروپا هستیم.
کشفیات مرفین در ایران حجم بالایی دارد در حالی که گزارشها، شیوع مصرف مرفین در ایران را تایید نمیکند. آمار بالای کشفیات مرفین؛ به خصوص پشت مرز شمال غرب، این فرض را تقویت کرده که در دو طرف مرز شمال غرب؛ هم در ترکیه و هم در ایران، ممکن است آزمایشگاههای سیار مشغول تولید هرویین باشند.
بازار مصرف مرفین در اروپاست. درست است که ما در کشورمان مصرفکننده هرویین داریم ولی بالاترین حجم مصرف هرویین در اروپاست که بیشترین میزان هرویین مصرفی اروپا از تولیدات افغانستان است، اما گزارشهایی درباره فعالیت لابراتوارهای تبدیل مرفین به هرویین در ترکیه دریافت کردهایم و البته در روستاهای مرزی در نوار غربی ایران هم، تعداد محدودی از این لابراتوارها شناسایی شد که حجم تولید بالایی نداشتند.
البته منظور من هم این بود که در مرز شمال غرب؛ چه در ایران و چه در ترکیه، تولید هرویین با هدف عرضه به بازار اروپا در حال انجام است و شنیدهام که اتفاقا خلوص هرویین تولید شده در نوار شمال غرب بسیار بالاست و قیمت خردهفروشی آن هم در مقایسه با قیمت مادهای که امروز به اسم هرویین در بازار داخلی کشور عرضه میشود بسیار گرانتر است که همین گرانی قیمت، نشان میدهد هدف تولید، بازار داخل ایران نبوده.
من مطمئنم که مصرفکننده هرویین در داخل کشور، موادی که از افغانستان وارد میشود را مصرف میکند و ما تا امروز در بازار عرضه مواد در ایران، نمونهای از هرویین تولید شده در داخل کشور نداشتهایم.
از استان خوزستان نام بردید. حساسیت در مورد استان هرمزگان به دلیل همجواری با کشورهای حوزه خلیج فارس و خطر جابهجایی مواد از مسیر دریایی منطقی است ولی خوزستان با چه تهدیدی از جانب شبکه تجارت مواد ممکن است مواجه باشد؟
طی دهه اخیر، مسیر قاچاق مواد افغانستان به سمت دریا هم رفته و بخشی از مواد افغانستان از طریق دریا به ایران منتقل میشود. در این مدت، مقادیر محدودی از مواد افغانستان را در مسیر دریایی کشف کردیم که مقصد اولیه این محمولهها، استان خوزستان بوده تا از طریق جادههای این استان، به سایر نقاط کشور منتقل شود.
حتما پهنه دریا فعالیت قاچاقچیان را تسهیل میکند، چون کنترل مرزبانی در تمام نقاط دریا نمیتواند کامل باشد. این تغییر مسیر قاچاق هم بعد از توسعه انسداد نوار شرقی ما اتفاق افتاده و طی سالهای اخیر، مقادیر بسیار کمی به سمت آبهای خلیج فارس میآید و وارد خاک ایران هم میشود، اما بخش عمده مواد افغانستان به سمت کانال سوئز میرود که از آن طریق به اروپا برسد.
با این تغییر مسیر، پس قاره آفریقا هم با خطر تبدیل به بازار مصرف مواد افغانستان مواجه شده.
بله.
ترانزیت مواد افغانستان از مسیر شمال (آسیای میانه) چه خطری برای ایران دارد؟ دولت روسیه به تازگی هشدار داده که طالبان مشغول هموارسازی مسیر ترانزیت در کشورهای همسایه روسیه برای انتقال مواد به سمت اروپاست و بابت نارکوتروریسم در مرزهای خود ابراز نگرانی کرده است.
بخشی از مسیر شمال ممکن است از حاشیه مرزهای ما عبور کند و مثلا نوار ساحلی دریای خزر درگیر موضوع قاچاق بشود.
با شواهدی از قاچاق در این منطقه مواجه شدهاید؟
اخیرا محمولههایی از مواد افغانستان در سواحل خزر کشف شده و به همین دلیل، جلسات مشترکی با موضوع مبارزه با قاچاق مواد در منطقه، بین کشورهای حاشیه دریای خزر برگزار شده و کشورهای حوزه خزر این موضوع را در اولویت قرار دادهاند. ما هم جلسه جداگانهای با دولت روسیه و جلسات دوجانبهای با همسایگان حوزه خزر و از جمله کشورهای آذربایجان و تاجیکستان و ترکمنستان داشتیم و دولت روسیه هم، در حال پیگیری تشکیل میز مشترک مبارزه با مواد مخدر در راستای پیمان کشورهای حاشیه دریای خزر است.
خطر مسیر بالکان را در مقایسه با مسیر شمال چطور ارزیابی میکنید؟
مسیر بالکان، یک مسیر سنتی و هموارترین مسیر برای انتقال مواد مخدر است، چون علاوه بر اینکه در این مسیر، کشورهای ترکیه، بلغارستان، اوکراین، آلمان و هلند قرار دارند، در هر یک از کشورهای واقع در مسیر بالکان، بازار مصرف جداگانهای شکل گرفته و بنابراین، با عبور محموله از هر کشور، قیمت عرضه گرانتر میشود و زمانی که محموله به مقصد نهایی و مثلا کشور انگلستان میرسد، قیمت هر گرم مواد افغانستان در این بازار اروپایی، یک افزایش نجومی پیدا کرده است.
در عین حال، مسیر بالکان نسبت به مسیر شمال و باقی مسیرها، کوتاهتر است ضمن اینکه ترددهای ترانزیتی و تجاری شرق اروپا، مسیر بالکان را به یک مسیر فعال برای انتقال محمولههای بازرگانی تبدیل کرده که همین کاربری عام، میتواند بهترین پوشش برای جاسازی مواد باشد. با در نظر گرفتن چنین ویژگیهایی، مسیر بالکان بیشترین خطر را برای ما دارد، چون کشور ایران در ورودی این مسیر واقع شده است.
پس غیر از نوار شرق و شمال شرق کشور که مسیر ورود مواد از افغانستان است، تقریبا تمام استانهای کشور با مساله ترانزیت مواد درگیر هستند، چون شبکه قاچاق میخواهد محموله را از مسیر بالکان رد کند.
بله، میتوان گفت تمام استانها درگیر هستند، چون در هر مسیر و محور مواصلاتی که سختگیریها و کنترلها را تشدید میکنیم، قاچاقچیان به سرعت مسیر جایگزین در استانی و شهری دیگر پیدا میکنند و حتی شیوه انتقال را تغییر میدهند.
خطر واقع شدن در مسیر ترانزیت، برای کدام استانها بیشتر است؟
استانهای مرکزی به عنوان کریدور انتقال، در خطرند. استانهای شمال غرب هم به دلیل اینکه به گذرگاه خروجی مواد تبدیل شدهاند، ریسکپذیری بالایی دارند. استانهای شرق و جنوب شرق هم گذرگاه ورودی هستند و تشدید نظارتها و انسداد مرزی در استانهای شمال شرق باعث شده ریسکپذیری انتقال مواد به جنوب شرق منتقل شود.
با وجود اینکه هم تعداد مهاجران افغان در شمال شرق زیاد است و هم شمال شرق کشور و بهطور مشخص، خراسان جنوبی مرز مشترک با افغانستان دارد ولی خطر انتقال از شمال شرق را جدی نمیبینید؟
در خراسان جنوبی، کنترلهای مرزی تشدید شده و خلأهای مرزی در این منطقه کمتر است اگرچه که این نوار مرز هم در مسیر انتقال قرار گرفته.
چون ولایت هرات افغانستان، با خراسان جنوبی هممرز است.
ولایات هرات و فراه در مجاورت مرز استان خراسان جنوبی هستند و ولایت نیمروز که به هلمند (کانون اصلی کشت خشخاش افغانستان) نزدیکتر است هم، در جنوب هرات و فراه قرار دارد. تشدید نظارتهای مرزی در خراسان جنوبی باعث شد مسیر انتقال مواد افغانستان، به سمت مرز پاکستان تغییر کند، چون دولت پاکستان در مرزهای غرب و شمال غرب خود حاکمیت لازم را ندارد و بینظمی در این مرز، به تسهیل انتقال مواد افغانستان از این مسیر جدید منجر شده است.
بنابراین نوار ساحلی استان سیستان و بلوچستان هم در معرض خطر ورود مواد افغانستان قرار گرفته است.
مرز دریایی استانهای هرمزگان و سیستان و بلوچستان با خطر ورود مواد از پاکستان تهدید میشود.
از طرف عراق با چه خطری مواجهیم؟ عراق، هم در چند سال گذشته در کشت خشخاش فعال بوده و هم امروز تولید قرص کپتاگون در عراق افزایش یافته است.
کپتاگون یک تهدید جدید است که کانون تولیدش هم در مناطقی از عراق است.
و در لبنان و سوریه.
طی هفتههای اخیر هم یک کارگاه تولید قرص کپتاگون در عراق کشف شد.
در جنوب عراق.
بله و کشف این کارگاه باید حساسیت ما را افزایش دهد و نظارتها را تشدید کنیم تا این مواد به کشور ما وارد نشود.
بعضی مواد بازار خودش را دارد. آیا ایران میتواند مشتری مناسبی برای قرص کپتاگون باشد با توجه به اینکه بازار اصلی مصرف این قرص در عربستان است؟
مصرف کپتاگون به صورت سنتی در کشورهای عربی و آفریقایی بسیار بالاست، اما موج مصرف کپتاگون به تازگی آغاز شده و ما هم باید هوشیار باشیم و امیدواریم نظارتها، هجمه کپتاگون را در ایران کنترل کند و مانع از ایجاد بازار مصرف در داخل کشور شود.
در نقشه ترانزیت مواد میتوان مشاهده کرد که طی سالهای اخیر، قاچاق مواد از غرب آسیا به سمت مسیر بالکان و کشور ترکیه شدت گرفته و اخیرا هم جلسهای در بغداد با حضور نمایندگان کشورهای هممرز با عراق و از جمله ایران تشکیل شد و در این جلسه، قاچاق کپتاگون به باقی کشورهای همسایه عراق، مطرح شد در حالی که شرکتکنندگان در این جلسه متفق بودند که شیوع مصرف این قرص، یک معضل دیرینه در کشورهای عربی است، اما حالا برای باقی کشورها هم به یک تهدید تبدیل شده است.
تا امروز درباره کشفیات کپتاگون گزارشی دریافت کردهاید؟
میزان کشفیات قابل توجه نبوده و به چند عدد قرص همراه مسافر محدود میشده و تا امروز گزارشی از واردات یا مصرف حجم بالا نداشتیم.
با توجه به سابقهای که شما در پلیس مبارزه با مواد مخدر داشتید، میپرسم که آیا اگر مواد جدیدی وارد کشور شود، آزمایشگاه پلیس مبارزه با مواد مخدر امکانات و دانش شناسایی این مواد جدید را دارد؟
آزمایشگاه پلیس مبارزه با مواد مخدر، یک آزمایشگاه مرجع برای دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل (UNODC) و همچنین در منطقه غرب آسیاست و هر سال در رتبه چهارم یا پنجم ردهبندیهای سازمان ملل قرار گرفته است.
سه یا چهار رتبههای بالاتر از ایران، کدام کشورها هستند؟
اطلاع دارم که آزمایشگاههای امریکا، آلمان و سازمان ملل در ردههای بالاتر از ایران هستند. آزمایشگاه پلیس مبارزه با مواد مخدر در تمام استانها شعبه دارد، اما دستگاههای آزمایشگاه مرکزی، در کشور منحصربهفرد است و به همین دلیل، آزمایشهای مهم در آزمایشگاه مرکزی انجام میشود.
پس امکان شناسایی مواد جدید را دارید؟
بله.
این فرض را مطرح میکنم که بعضی مواد در ایران، به هر دلیل بازار مصرف ندارد و بنابراین، بعضی موادی که در اروپا مصرف میشود، اصلا در ایران طرفدار ندارد. با این فرض، آیا تمام موادی که در افغانستان، عراق و خاورمیانه برای عرضه در بازار اروپا تولید میشود، میتواند برای ایران خطرآفرین باشد؟
حتما همه این مواد برای ایران خطر است. هر ماده جدیدی وارد ایران شد، بازار خودش را پیدا کرد.
ولی روانگردانهای نسل جدید (NPS با پایه گیاهی) بازاری در ایران نداشت یا با استقبال کمی مواجه شد.
چون بسیار گران بود و ورودش بسیار سخت بود. شرکت پست کشفیات بالایی از NPS در مرسولههای پستی داشته و این از همان دست برخوردهای نظارتی است که اجازه شکلگیری بازار مصرف جدید در کشور نداده است. من از کوکایین مثال میزنم که مصرفش خیلی جذاب است و امروز پولدارهای تهران کوکایین مصرف میکنند، اما مصرف کوکایین در کشور فراگیر نشده، چون بسیار گران است.
میزان مصرف کوکایین را با میزان مصرف شیشه مقایسه کنید که امروز بسیار ارزان است و بازار مصرف را در دست گرفته و طبق گزارشهایی که دریافت کردیم، مصرف شیشه افزایش یافته است. قیمت عامل، تعیینکننده عرضه و تقاضاست و میزان تقاضا از میزان عرضه پیروی میکند. بنابراین، عرضه محدود NPS تقاضای محدود را رقم زده است.
میزان تقاضا هیچ ربطی به جغرافیای ایران ندارد؟
حتما ربط دارد. فراگیری مصرف شیشه و هرویین و تریاک در ایران به دلیل همسایگی ما با کانون تولید و افغانستان است. این همسایگی به ایجاد یک بازار عرضه گسترده منجر شده و حتما ایجاد بازار عرضه برای مواد افغانستان در ایران بسیار راحتتر از ایجاد بازار عرضه برای موادی است که باید از دو هزار کیلومتر دورتر به ایران برسد.
آیا ممکن نیست بازار عرضه به واسطه امکان تولید بومی ماده مشابه شکل بگیرد و گسترده شود؟ من از بعضی تولیدکنندهها میشنوم که اگرچه واردات کوکایین نداریم و میزان مصرف هم موارد بسیار نادر و در قشر مرفه است، آنچه امروز به اسم کوکایین به دست مصرفکننده میرسد، کوکایین نیست.
مصرف کوکایین در تهران افزایش داشته.
در چه مدت زمانی؟
در ۴ یا ۵ سال گذشته، میزان کشفیات کوکایین افزایش یافته. پارسال یک محموله ۵۰ کیلویی کوکایین در کشور کشف شد. محموله ۵۰ کیلویی کوکایین، یعنی یک محموله بسیار حجیم.
مبدا این محموله کجا بود؟
یکی از کشورهای امریکای جنوبی.
واردات مستقیم؟
واردات مستقیم.
آیا این فرض را تایید میکنید که موادی در ایران بازار مصرف دارد که شبکه موازی در داخل کشور از طریق شیمیستهای خود، به قابلیت تولید مشابه ماده اصلی رسیده باشد ولو اینکه نام جدیدی بر محصول خود بگذارد ولی فرمول ساخت، تقریبا یکسان باشد؟ تنوع فهرست پیشسازهای تحت کنترل در ایران نشان میدهد فارغالتحصیلان رشته شیمی خیلی پرکارند.
باید به هر امکانی در این زمینه فکر کرد ولی تولید مواد محرک در ایران بسیار محدود است و ما تولیدکننده اصلی مواد روانگردان نیستیم.
بله نیستیم.
ولی شیشهای که وارد کشور میشود ممکن است برای عرضه بهتر و بازاریابی موفقتر و جذب مشتری بیشتر، با قرص یا ماده دیگری مخلوط شده و با نام جدید و مثلا به اسم دراگون یا آیس عرضه شود در حالی که پایه اصلی این ماده، آمفتامین یا مرفین است.
آیا گزارش جدیدی از تغییر ذائقه و الگوی مصرف در کشور دارید؟
همچنان بیشترین مصرف از نوع تریاک است. گروه حشیش شامل گل و حشیش در رتبه دوم، شیشه و هرویین هم در رتبه سوم و چهارم مصرف هستند.
تحلیل شما از این روند چیست؟ اینکه تریاک با وجود قیمت گران، همچنان در صدر مصرف است؟
تریاک از بقیه مواد ارزانتر است. البته از گل ارزانتر نیست ولی دسترسی به تریاک راحتتر است علاوه بر اینکه مصرف تریاک، چه از نظر سنتی و چه با فرض اشتباه کاربرد درمانی، در جامعه ما پذیرفته شده. مصرف گل هم گروه سنی جوان را گرفتار کرده.
آشپزخانه شیشه در کشور نداریم؟
شیشهای که در ایران هست از افغانستان میآید؛ محصول حدود ۴ هزار آشپزخانه در نوار مرز غربی افغانستان. تعداد آشپزخانههای ایران بسیار کم شده اما هنوز آشپزخانه داریم. پارسال حدود ۲۰ آشپزخانه در کل کشور کشف شد که میزان تولیدشان هم بسیار محدود بود.
اخباری از افزایش تزریق شنیدهام. شرایط اقتصادی دو سال اخیر باعث شده قشر کم درآمد از خرید هرویین گرمی ۲۰۰ یا ۳۰۰ هزار تومان ناتوان شود و برود به سمت تزریق یک گرم در روز. بنابراین، گرانی قیمت، عامل خطر در عرضه و تقاضای مواد است.
تغییر شیوه مصرف، علاوه بر قیمت، به تبلیغ و نوع دسترسی هم ربط دارد. اگر گرانی را مبنا قرار دهیم، تزریق مواد هم یک روش گران است.
ولی تزریق اقتصادیترین راه مصرف است. مصرف یک گرم به شیوه تزریقی به جای مصرف سه گرم به شیوه تدخینی.
مصرف یک گرم به شیوه تزریقی ولی با تاثیر سریعتر و تخریب بیشتر و ماه بعد هم، یک گرم کفایت نمیکند و باید دو گرم تزریق کند یا اینکه به سمت چند مصرفی برود و شیشه را با هرویین و هرویین را با تریاک و گل و حتی قرص روانگردان حل شده در آب تزریق کند.
ولی در مقایسه با شیوه استنشاقی و تدخینی، ظاهرا بازار مناسبی برای قرص نیستیم.
جمعیت مصرفکننده متفاوت است. در مهمانیها مصرف قرص زیاد است ولی کف خیابان و در پاتوقهای شوش و هرندی قرص نمیبینید.
جمعیت مصرفکننده را هم مورد ارزیابی قرار دادهاید؟ امروز بیشترین جمعیت مصرفکننده شامل چه کسانی هستند؟
بابت مصرف گل در دانشآموزان و دانشجویان نگرانیم، چون شیوع نسبتا زیادی دارد. وضعیت مصرف مواد در جمعیت کارگری، جای توجه بیشتری دارد. تعداد زنان مصرفکننده افزایش یافته و باید برنامههای پیشگیری را افزایش دهیم. با این حال، نرخ رشد اعتیاد در کشور ما نسبت به سایر کشورها بسیار کمتر است.
نرخ شیوع مصرف تا ۴ یا ۵ سال قبل حدود ۵.۴ درصد بود.
در گزارش اخیر سازمان ملل اعلام شده که سال ۲۰۲۱، در دنیا از هر ۱۷ نفر، یک نفر مصرفکننده مواد بوده. میزان شیوع اعتیاد در کشور ما، بسیار پایینتر از برآورد سازمان ملل است.
آوریل پارسال، ملاهبت آخوندزاده، رهبر طالبان فرمان ممنوعیت کشت خشخاش و تجارت مواد داد. ظرف هفتههای اخیر هم طالبان با ادعای جلوگیری از کشت خشخاش، گروهی را به بازدید امحای مزارع خشخاش برده. سال ۲۰۰۰ هم ملاعمر (رهبر پیشین طالبان) فرمان به ممنوعیت تولید تریاک داده بود. یک تفاوت مهم در فرمان آخوندزاده در مقایسه با پیام ملاعمر هست؛ ملاعمر در فرمان خود بر حرام بودن تجارت تریاک و مواد تاکید کرد، اما در فرمان آخوندزاده اصلا چنین تاکیدی نیست. در طول یکسال گذشته این فرض قوت داشته که طالبان میخواهد با ادعای مخالفت با تجارت مواد و ممنوعیت کشت خشخاش، برای خودش وجهه جهانی بخرد در حالی که درآمد تجارت مواد در اقتصاد افغانستان خیلی تاثیر دارد. در عین حال، در این دو سال شاهد رفتارهای غیرانسانی طالبان با مردمانش هستیم. فکر میکنید برای جامعه جهانی کدام مهمتر است؟ طالبان رفتار انسانی با مردم افغانستان داشته باشد یا تجارت مواد را کاهش بدهد؟
یکی از شروط میزهای مذاکره که طالبان را واداشت انبارهای تریاکش را خالی کند، توقف تجارت مواد بود. طالبان به دنبال کسب مشروعیت است تا به عنوان یک دولت شناخته شود و به نظر میرسد طالبان ناچار شد برای کسب مشروعیت، ادعای ممنوعیت تجارت مواد را مطرح کند. اقتصاد افغانستان با تجارت مواد در هم تنیده است و در شرایط فعلی، طالبان به هیچوجه نمیتواند منبع درآمد دیگری را جایگزین درآمد تجارت مواد کند.
طرح این ادعا، برای طالبان چند منفعت داشت؛ جامعه بینالمللی را درگیر راستیآزمایی این ادعا کرده تا با دستاویز قرار دادن این ادعا، به مشروعیت جهانی برسد. پیش از صدور فرمان رهبر طالبان، گردش مالی اقتصاد مواد مخدر برای کشاورزان افغان، ۴۵۰ میلیون دلار بود و امروز این رقم به یک میلیارد و ۴۵۰ میلیون دلار افزایش یافته و به دنبال این افزایش سه برابری، فشارهای کشاورزان بر طالبان و اعتراضات معیشتی هم در این کشور تا حدی رو به کاهش رفته.
اما اتفاق مهمتر این است که با کاهش کشت خشخاش در بعضی ولایات، تولید تریاک هم کاهش یافت که این کاهش، افزایش قیمت جهانی تریاک را به دنبال داشته. نتیجه کاهش تولید یکساله چه بوده؟ انبارهای لبریز از تریاک احیا شد و کل محصول تلنبار شده به فروش رفت. نتیجه مورد انتظار این است که به موازات خالی شدن انبارها و افزایش قیمت جهانی تریاک، کشاورز افغان حتما در سنوات آتی به کشت خشخاش مشغول میشود، چون درآمدش افزایش یافته است.
فعلا نمایندگان سازمان ملل و رسانههایی همچون بیبیسی، در گزارشهای خود تایید میکنند که کشت خشخاش و تولید تریاک در افغانستان کاهش داشته. علاوه بر اینکه باید در صحت این گزارشها تردید به خرج دهیم، به نظر میرسد طالبان هم به مقصود خود که همان کسب مشروعیت به دنبال اثبات ادعای ممنوعسازی تجارت مواد بوده، نزدیک شده.
یعنی طالبان با نشان دادن امحای مزارع خشخاش و انبارهای خالی از تریاک به خبرنگاران و نمایندگان سازمان ملل یک نمایش دروغین اجرا کرده؟
چند درصد زمینهای امحا شده را نشان داده؟ زمینهای کدام ولایات و مناطق را نشان داده؟ در بعضی ولایات افغانستان، هنوز حضور طالبان موضوعیت ندارد که به امحای مزارع خشخاش فرمان بدهد. طالبان، نمایندگان سازمان ملل و خبرنگاران را پای زمینهای واقع در مسیر عمومی برده در حالی که در بعضی مناطق کشور، حرف طالبان بُرش ندارد.
پیوند طالبان با گروههای تروریستی در مرز پاکستان و همچنین، تبعیتش از طوایف و قبایل ساکن در مرز پاکستان و افغانستان ثابت شده. فریب جامعه جهانی تا کجا و تا چه زمانی امکانپذیر است؟ به تفاوت محتوای پیام ملا عمر و آخوندزاده هم توجه کنید؛ طالبان مدعی اسلام واقعی است، اما از اطلاق حرام بودن و ممنوعیت شرعی تجارت مواد خودداری کرده.
طالبان متناسب با شرایط تصمیم میگیرد. اگر فردا، مشروعیت از جامعه جهانی دریافت نکند، دوباره فرمان به آزادسازی تجارت مواد میدهد. همین که حرام بودن و غیرشرعی بودن تجارت مواد را در نظر نگرفته، به این معناست که راه فراری برای خودشان باز گذاشتهاند که اگر روزی دوباره به شرایط قدیم برگردند، منع شرعی برای خودشان ایجاد نکرده باشند.
در نظر داشته باشیم که بخش عمدهای از گردش مالی مواد افغانستان به واسطه فعالیت بازار عرضه و تقاضا در اروپا و تراکنشها در بانکهای اروپاست. یکی از زیرشاخههای مبارزه با مواد مخدر، مبارزه با پولشویی به عنوان یک جرم سازمان یافته است. دولتهای اروپا باید درباره گردش مالی خرید و فروش مواد افغانستان از طریق بانکها و موسسات مالی اروپا پاسخگو باشند.
پولشویی گردش مالی تجارت مواد افغانستان در خاورمیانه ممکن نیست؟
بله ممکن است. شاید در کشورهای حوزه خلیج فارس که گردش مالی بالا دارند پولشویی اتفاق بیفتد. سوال ما این است که اروپا برای مبارزه با پولشویی تجارت مواد افغانستان در بازارها و بانکهای اروپا چه کرده است؟
پولشویی در کشور خودمان اتفاق نمیافتد؟
هر جای دنیا ممکن است اتفاق بیفتد.
در هنر، رستورانداری، گردشگری، تفریحات؟
پولشویی در همه جا و در هر فعالیتی ممکن است. از خرید و فروش ماشین تا خرید و فروش ملک.
قرارگاه مبارزه با پولشویی که در زمان ریاست شما در یگان پلیس مبارزه با مواد مخدر دایر شد هنوز فعال است؟
علاوه بر آن قرارگاه، در ستاد مبارزه با مواد مخدر، اداره کل مبارزه با پولشویی ایجاد شده و پارسال بیش از ۲۴ هزار میلیارد تومان از اموال قاچاقچیان را شناسایی کردیم که بخشی از این اموال، توقیف و مصادره شده. من از دولتهای اروپایی دو سوال دارم؛ در اروپا چه میزان از اموال قاچاقچیان مصادره شده؟ گردش مالی ۴۵۰ میلیون دلاری کشت خشخاش در افغانستان، حتما در اروپا به سود ۸۰ میلیارد دلاری میرسد. این پول، کجا هزینه شده؟ اروپا در این دو سال که طالبان به افغانستان بازگشته، چه میزان کمک مالی برای مبارزه با مواد مخدر به دولت ایران داده است؟
به هر حال چون انگ همکاری با تروریسم به ما میزنند، از همکاری و کمک در مبارزه با مواد مخدر هم خودداری میکنند.
اتفاقا اقدامات ما در مرزها به مبارزه با جابهجایی و قاچاق مواد و مبارزه با تروریسم منجر شده؛ ما با گروههای تروریستی که در مرزهای شرقی، مواد مخدر را به عنوان منبع درآمد منتقل میکنند، برخورد میکنیم. چرا اروپا برای این اقدامات به ما کمک نمیکند؟
تحریم شامل همه چیز میشود.
تحریم شامل همه چیز میشود؟ اگر تحریم عادلانه باشد باید رعایت شود ولی اگر ظالمانه باشد، ظلم به مردم است. ما حدود ۳۸۶۰ شهید و بیش از ۱۲ هزار جانباز در راه مبارزه با تجارت مواد افغانستان دادیم. دولتهای اروپایی برای درمان همین جانبازان؛ جانباز قطع نخاع و جانباز قطع عضو، چقدر به ما کمک کردند؟ بچههای ما در مرزهای شرقی و غربی در راه مبارزه با انتقال مواد به اروپا شهید میشوند. دولتهای اروپا چه کمکی به ما کردند که مرزمان را کنترل کنیم تا مواد مخدر و تروریست از این مرز عبور نکند؟
اروپا البته به دولت روسیه هم برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر کمک نمیکند. روسیه مرز مهمی برای ترانزیت مواد افغانستان است اما دولت روسیه، همه این سالها از بودجه کشورش برای انسداد مرز هزینه کرده و دلیل اصلی پرهزینه بودن ترانزیت از مسیر شمال و تراکم اندک جابهجایی مواد در این مسیر همین است که به دلیل شدت کنترل مرزی، قاچاقچی جرات تردد در این مسیر را ندارد با وجود آنکه مسیر آسیای میانه کوتاهتر است. در مقایسه با روسیه، مرز شرقی ما باز است و مصداق آن اینکه مهاجر افغان غیرمجاز، امروز از کشور اخراج میشود و فردا دوباره از مرز وارد کشور میشود، چون مرزمان را درست نبستهایم.
سالهاست که میلیونها دلار برای کنترل مرزهایمان هزینه میکنیم. مرزمان را هم درست بستیم، اما در برخی نقاط مرزی نیازمند امکانات هستیم. روسیه تولیدکننده دانش راداری و تجهیزات کنترل مرزی است. کشورهای آسیای میانه هم برای کنترل مرزهایشان امکانات فراوانی از سازمان ملل و حتی دولت روسیه دریافت میکنند. بعضی موارد، به لحاظ مصلحت بینالمللی قابل اعلام نیست.
آیا یک شرکت دانشبنیان ایرانی نمیتواند این تجهیزات را تولید کند؟
ما برای تولید این تجهیزات هزینه میدهیم اما دنیا هم باید با ما همراه شود. ما میتوانستیم عملیات انسداد و کنترل مرزهایمان را متوقف کنیم و کریدور انتقال مواد به اروپا را برای قاچاقچی باز بگذاریم. آن وقت، اروپاییها باید از جیب بچههایشان مواد جمع میکردند.
ملحق نشدن ما به FATF خللی در مقابله با پولشویی ایجاد نکرده؟
هیچ مشکلی در این زمینه نداریم و اتفاقا در مقابله با پولشویی و کنترل مالی حوزه قاچاق مواد، خیلی شفاف عمل میکنیم.
رد پولشویی قاچاق مواد را در کدام حوزهها بیشتر شناسایی کردید؟ ورزش؟ هنر؟
بیشترین حجم پولشویی قاچاق مواد در خرید و فروش املاک، خرید و فروش خودرو، خرید و فروش طلا و جواهر بود.
در صنعت نبوده؟
با موارد بسیار کمی در حوزه صنعت مواجه شدیم. به عنوان مثال، هتلی را مصادره کردیم که از منابع مالی قاچاق مواد خریداری و تجهیز شده بود. سادهترین روش تبادل پول، خرید ملک و تبدیل سریع ملک به وجه نقد است.
من برای شما از پولشویی در خرید و فروش پیتزا مثال میزنم؛ پولشویی از طریق عقد قرارداد با صاحب رستوران برای فاکتورسازی خرید و فروش پیتزا.
همه کار در این زمینه ممکن است و به همین دلیل هم شناسایی موارد بسیار دشوار است.
نفوذ در پولشویی چقدر است؟
خدارا شکر میکنیم که در میان مسوولان ما هیچ ورودی به قاچاق مواد صورت نگرفته. شاید در قاچاق کالا و ارز، افراد و اشخاصی نفوذی انجام داده باشند ولی در قاچاق مواد، من تا امروز با موردی مواجه نشدم و البته کسی هم جرات نفوذ به این حوزه را ندارد.
دو سال قبل با یکی از مسوولان صحبت میکردم؛ زمانی که شایعه فروش کشفیات تریاک ایران به کشورهای خاورمیانه و امریکای لاتین برای تامین درآمد کشور مطرح شده بود. آن مقام مسوول به من گفت اگر واقعا دولت ایران به چنین هوشمندی رسیده باشد که ناخالصی را از این حجم بالای کشفیات تریاک پاک کند و آن را در بازار جهانی بفروشد که به رشد اقتصادی کشور منجر بشود، کار بسیار درست و قابل تاییدی انجام داده. شما با این نگاه تا چه حد موافقید؟
این اقدام در ایران امکانپذیر نیست، چون ما ملزم به رعایت قوانین بینالمللی هستیم و حتی تولید دارو با ماده موثره به دست آمده از مواد مخدر یا خرید و فروش مواد مخدر برای تولید دارو، باید با مجوز INCB (هیات بینالمللی کنترل مواد مخدر) باشد و قطعا این هیات اجازه چنین اقدامی به ایران نمیدهد. تنها مجوزی که همه این سالها برای ایران صادر شده، استفاده از مقادیر اندک کشفیات مخدر برای تولید دارو بوده است.
ولی بیشترین کشفیات ما بر پایه تریاک است و این کشفیات میتواند به صنعت داروسازی جهان فروخته شود.
چنین اقدامی در چارچوب قوانین بینالمللی به هیچوجه امکانپذیر نیست و من با اطمینان کامل به شما میگویم که تا امروز هم، چنین اتفاقی در جمهوری اسلامی هیچ سابقهای ندارد.