وقتی هفتسین اسارت با هفت سید چیده شد
در نشست “نوروز در صادرات (1)” ، عبدالرحیم فرخ سهراب گفت: “همانطور که برای عید می رسیم ، بیایید فکر کنیم که باید فرزندان خود را تشویق کنیم و سعی کنیم هفت تخت از مواد مختلف مانند سیم خاردار پهن کنیم.” البته ، هر ساله هفت سین ما به یک سریال تبدیل می شود و در یکی از روزهای اسارت نوروز ، هفت سید را دور میز می گذاریم.
به گزارش سی وی نت ، با اشاره به روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران ، سازمان “نوروز و اسارت (1) ؛ یادداشت کتبی روز اسارت را بخوانید” با حضور آزاده عبدالرحیم فرخ سهراب و آزاده برگزار شد محمد حسین چینی (نویسنده) با همکاری م Instituteسسه فرهنگی پیام آزادگان در خانه کتاب و ادبیات ایران.
ما باید زندانیان را تشویق کنیم
در ابتدای جلسه عبدالرحیم فرخ سهراب با اشاره به اینکه وی در 17 سپتامبر 1980 توسط عراقی ها دستگیر شد و از اولین کسانی بود که دستگیر شد ، گفت: “دو ماه بعد ، ما به آرامی اسارت را درک می کنیم و فکر کنید بعد از عید است. “ما آزاد هستیم. از طرف دیگر ، وقتی به عید نزدیک می شویم ، بگذارید فکر کنیم که باید آن را با کودکان جشن بگیریم و سعی کنیم یک پتو هفتگی از چیزهایی مانند سیم بامبو پهن کنیم. البته هر ساله هفت سین ما سریال می شود و در یکی از روزهای اسارت نوروز ، هفت سید را دور میز می گذاریم.
وی با بیان اینکه جنگ حج ابوترابی تأکید کرد که زندانیان باید روحیه داشته باشند گفت: “در ابتدا ، زندانیان با عراقی ها درگیر بودند و جنگ حج ابوترابی پیشنهاد داد که آنها را به فرهنگ خود منتقل کنیم ، اما سرانجام رویکرد تغییر کرد . حتی برخی از این زندانیان به دیگران در مورد جنگ مخفی آموزش می دهند. حاج آقا ابوترابی به وی توصیه كرد كه به این روند ادامه دهد و پس از آن ، بازیهای مختلفی به صورت پنهانی آموزش داده می شود.
وی افزود: “این دولت مخفی بود ، همان گروه فرهنگی است كه از مسئله ساخت فیلم حمایت كرد و ما برنامه های موسیقی مانند دو كودك مسلمان و بسیاری از فیلم ها و تاریخ مذهبی را ترتیب دادیم و سپس آنها را ترك كردیم چشمان عراقی ها. “وقتی آقای ابوترابی آمد ، ما نیز به یک تئاتر کمدی رفتیم ، تنها توصیه او این بود که ملتها را مسخره نکنید و مردم تاریک را مزاحم نکنید.
آزاده با بیان اینکه وقتی آقای ابوترابی وارد اردوگاه شد ، آنها از ماه اکتبر برای دهه فجر برنامه ریزی می کردند ، افزود: این مکان امنیت ایران است. البته افرادی از اردوگاه های مختلف کسانی بودند که در این اردو قرآن را تلاوت می کردند و فعالیت های مختلفی را انجام می دادند و از آنجا که مردم تحت همه این شرایط جمع شده بودند ، متحد و با قوت بیشتری بودند ، کار سنتی به آنجا رفته است.
عبدالرحیم فرخ سهراب ، ادعا می کند که بسیاری از عکسهای بازماندگان دوران مغناطیسی مربوط به دوره نوروز و عراقی ها سالانه این عکس ها را از زندانیان می گرفتند. صبح عید رسم ما بود که در خانه دور هم صف می کشیم و می بوسیم.
نوروز را به اسارت برگردانید
در طرف دیگر کنفرانس “نوروز در بیش از حد 1 ، محمد حسین چینی پورداز گفت که سال زندان من در عید سال 1961 آغاز شد: روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتم که تا آخر عمر هرگز فراموششان نمی کنم. عید دوم با ورود زندانیان مجروح به اردوگاه همراه بود که پس از عملیات والفجر بازداشت شدند. پس از آن ، ما را به اردوگاه الانبار در رمادی منتقل کردند. مراسم سوم در اردوگاه اختلافات برگزار شد و ما صدای آنها را در اردوگاه انبار و صدای خدای متعال شنیدیم. پس از آن ، آنها دوباره ما را منتقل کردند و من تا پایان بازداشت در الانبار ماندم. البته در آن سال انرژی زیادی وجود داشت ، زیرا بحث و جدال با روزنامه نگاران خارجی برای رسانه ها به وجود آمد.
وی افزود: به تدریج جنجال ها هم به جشن و هم به شروع فصل رسید. در اردوگاه ما ، همه چیز ممنوع بود ، حتی بیش از دو نفر با هم قدم می زدند. شرایط سختی است اما فایده ای که ما گرفتیم این بود که چون عراقی ها ادعای مذهبی بودن دارند ، به ما اجازه می دهند در بعضی مراسم مذهبی مانند یک مهمانی دسته جمعی ، کارهای خاصی را انجام دهیم. هر کاری که می کردیم یک تبریک و جشن عید محسوب می شد ، اما کم کم برای احیای نوروز رفتیم.
وی گفت: “در سال اول ، سه روز عید به ما اجازه داده شد و ما تصمیم گرفتیم جشنواره های سنتی مانند فیلم ، آواز و گشت و گذار را انجام دهیم و گاهی عراقی ها آنها را از پنجره تماشا می کردند. ما همچنین با هفت تراکت آماده آماده شدیم. ما زمان تحویل سال را با استفاده از روزنامه مجاهدین خلق تعیین کردیم.
آزاده افزود که در سالهای گذشته استقلال ، آزادی از سال 1964 به بعد افزایش یافت. بعد از اینکه ایران سازمان ملل متحد را در حضور صلیب سرخ منحل کرد ، دستان ما کمی باز شد. این کار باعث شد کار سنتی قوی تر و دشوارتر شود. تئاتر با تکنولوژی ساخته شد ، تیم و گروه قدرت بیشتری گرفتند و ما روز فجر را جشن گرفتیم بدون اینکه عراقی ها بدانند. کم کم یکی از لوازم بهداشتی را به زمین بازی تبدیل کردیم ، دیگری را برای سرود آماده کردیم و چندین سالن غذاخوری دیگر ساختیم. در ایام عید ، یکی از این سالها ، تصمیم گرفتیم کارهای دستگیر شده زندانیان را نشان دهیم.
وی گفت: “نوروز برای ما فرصتی است زیرا ما می توانیم از عراقی ها فرصتی بگیریم.” آن را وارد ادبیات اسلامی کنید. همه این کارها را انجام دادیم زیرا می دانستیم که اسارت اولین چیزی است که می تواند روحیه فرد را از بین ببرد.
سرانجام ، محمد حسین چینیپرداز گفت: مشارکت انگیزه ایجاد می کند و می تواند منجر به جنون شود. به همین دلیل ما برای احیای زندانیان گام برداشتیم. یکی از وظایف ما در این زمینه بازنویسی تاریخ جبهه ایران است که در برهه ای از زمان منتشر شد. این اطلاعات از طریق رادیو و از طریق نامه ها ، زندانیان جدید و غیره جمع آوری می شود و تقریباً هر ماه یک بار گزارش می شود که تأثیر بسیار مهمی روی دوستان دارد. بیشتر کارهای ما ، عمدتاً برای دریافت و انتقال اطلاعات پنهان است ، به طوری که اگر یکی از عراقی ها از این نوع کارها مطلع شود ، تحت پیگرد قانونی ، بازجویی و شکنجه قرار می گیرند.
انتهای پیام