مانیفست انسان و طبیعت در کتاب «همراه باد دویدن» – خبرگزاری آنلاین | اخبار ایران و جهان
خبرگزاری آنلاین، گروه استانها – سمیه نوری: ابرهای پر باران بهاران بر ستیغ بلند کوهستان به بازی در میآمیزند. گاهی ابرها چون تنهای سیمین و سپید با زمزمههای فریبنده، پیکر کوههای بالنده و خودستا را در بر میگیرند. آن را از فرا دست چشمان و بیکران دشتها پنهان مینمایند و هم آغوش آنان میشوند و گاه نیز شیدا و شورانگیز بر دشت و کوه و سبزهزاران، دامن به باران میگسترانند. در آغازین فروردین، در آشوب باران اردیبهشت و آن هنگام که برفهای بازمانده از زمستان بر سینههای ستبر کوهستان، گرم و روان و آبگون میگردند، تندابهای سهمگین چون یغماگران خشمگین بر تن نوازی زمین میتازند و رودهای ناآرام و نامیرا را ویرانگر تر از هر هنگام دیگر مینمایند.
کتاب «همراه باد دویدن» نوشته «علیرضا اعظمی» به قدری ساده و روان نوشته شده که با هربار خواندن به راحتی میتوان پیوند عمیقی با طبیعت توصیف شده در این کتاب را برقرار کرد.
به گفته نویسنده این کتاب بر اساس رخدادهای راستین و واقعی در غرب کشور در بستری از واژه آرایی و آرایههای ادبی به نگاشته شده است که البته بخش یک سوم پایانی کتاب «همراه باد دویدن» همین داستانها و رخدادهای مردمان هستند که دیدگاهی فلسفی به آن داده شده که ژرف گونه تر به آن پرداخته شده است.
علیرضا اعظمی با اشاره به اینکه همبستگی و ارتباط خاصی بین مردمان این سرزمین با عناصر و بین مایههای طبیعت بر قرار شده، اظهار کرد: کتاب «همراه باد دویدن» دارای ۱۶ بخش بوده که میتوان گفت بخش گستردهای از کتاب همانند «کلیدر» گونهای از ادبیات اقلیمی بوده که نمونهای بارز از ادبیات خراسان است.
وی ادامه داد: این کتاب یک مانیفیست و یا مرام نامهای بنام طبیعت است که بر همین اساس نگاهی تازه و نو بر هستی و آفرینش دارد همانند بخش «آغاز زمین»، «تو ستاره میشوی»، «به ماه نگاه نکن» و «کشتزار آسمانی» که در واقع همبستگی انسان و طبیعت و این زیستگاه پویا را به رخ میکشد.
نویسنده کتاب «همراه باد دویدن» دیدگاه انسان گرایانه را در این کتاب حکم فرما داشته و معتقد است که: رنج و بیم و امید که همواره همزاد و همپای انسان بوده و در اینجا دیدگاه انسانگرایانه در بستری از زمین و اقلیم به نمایش گذاشته میشود.
اعظمی با تاکید بر اینکه شاخصترین و ستایش شدهترین بخش کتاب خود را از دیدگاه خوانندگان بخش «گاورود نشینان» دانست و بیان کرد: این بخش به عنوان بلند ترین بخش کتاب
اعظمی خود را فرزند دشت و کوهستان و طبیعت بکر مناطق کوهستانی دانسته و شاید مهمترین علت بیان روان و سلیس این ادبیات اقلیمی در کتابش از همین موضوع نشأت گیرد با این حال عنوان در جایی از سخنان خود، بیان کرد: نگارش کتاب «همراه باد دویدن» سرچشمهای از همزاد پنداری خود با طبیعت از زمان کودکی تا به اکنون بوده و هم همنشینی و استفاده از تجربیات و ایدههای اطرافیانی است که از سالها پیش در این مناطق زیست داشتهاند.
وی بن مایه این کتاب غنی از احساسات و عواطف انسان با طبیعت را کاووش، اندیشیدن و پرسو جو کردن را معرفی کرد و گفت: قسمت قابل توجهی از کتاب «همراه باد دویدن» بر پایه واژههای پارسی بوده که در این میان بخش مهمتر این کتاب شامل «گاورود نشینان» ۲۰ هزار واژه تشکیل دهنده دارد که به طور خاص و ویژه همگی پارسی بوده و حتی یک واژه بیگانه در آن بکار نرفته که نمونه بی همتایی در این حوزه است.
اعظمی به شور، اشتیاق و علاقه خود به نوشتن اشاره داشت و یادآور شد: از کودکی خواندن آثار بزرگ و عادت به نوشتن اندیشههای خود را داشتم و در زمان کارشناسی ارشد حین مقایسه مطالبم با دیگر دانشجویان مطالب نگاشته شدهام مورد تحسین و تشویق آنها قرار میگرفت و تلاش زیادی برای ادامه جدیتر این استعداد داشتند.
نویسنده این کتاب هدف خود از نوشتن این کتاب را آشنایی بیشتر مردمی است که از طبیعت فاصله گرفته و دغدغه این نویسنده برای آیندگانی است که احتمالاً از این بن مایههای طبیعت دور شده باشند.
ما در فرهنگ ایران آنچه که داریم نسبت به اقلیم و مردمان کشورهای دیگر متفاوت و دگرسان بوده از این رو میبینیم برای هریک از اجزای این طبیعت از گذشته تاکنون قداست خاصی قائل هستند.
بر اساس آنچه که نویسنده کتاب نسبت به معرفی کتاب خود بیان کرده به نظر میرسد متن این کتاب علاوه بر ایجاد پیوند بین انسان و طبیعت تلاش زیادی برای حفظ زبان و ادبیات پارسی داشته و هنگام مطالعه کتاب این ابعاد برجسته به خوبی و به وضوح کاملاً به چشم خواننده میآیند.
در این راستا چند تن از بزرگان اهل ادب و داستان در کرمانشاه با مطالعه این کتاب دیدگاههایی را مطرح کرده که به آنها میتوان پرداخت.
غنای عاطفی، رقت احساس و عناصر شناخت نقطه قوت کتاب «همراه باد دویدن» بود
اقبال مظفری در رابطه به این کتاب میگوید: اعظمی در بخشی از اثر بی همتای خود مخصوصاً آنجا که روایتها به روایت داستانی گرایش پیدا میکند، میراثبرِ به حق نویسندگانِ
غرب کشور از جمله زنده یاد درویشیان و منصور یاقوتی و نویسندگان روستایینویسی چون امین فقیری و بهمن بیگی است ولی آنچه که
راه اعظمی را از این نویسندگان جدا میکند، غنای عاطفی، رقت احساس و عناصر شناخت شناسانۀ نوشتههای او است و دقتی که اعظمی
در توصیفهای خود دارد رشک انگیز است، تنها مشکل اساسی اثری به این غنا و زیبایی، جمع شدن انواع سبکهای ادبی در یک کتاب واحد است.
اعظمی گاه با توصیفهای بکر و زیبا، نقبی به عدسی دوربین فیلمبرداری میزند و همچو سینماگران حرفهای و خالق، تصویرهای سینمایی میآفریند که پلن به پلن و سکانس به سکانس، به تصویربرداری واحدی میانجامد که فرم و محتوای آن رئالیست است و زمانی از
دریچۀ دوربین عکاسی، مثل عکاسی هنرمند، مناظر و مرایایی) دیدنیها (میآفریند که بسیار شبیه به مستندهای خالقانه، شاعرانه و سیاه و سفید دهۀ هفتاد و هشتاد میلادی در غرب است.
نویسنده گاهی احساس و عاطفۀ خود را به اشیا بیجان، به طبیعت، به آب و خاک و درخت و جنگل و چشمه و رودخانه در فضا و زمان
میبخشد و بی آنکه دچار رمانتیسمِ سانتیمانتال شود، این اشیا را وادار به دیالوگ با مخاطب میکند. در اثرِ اعظمی، همه چیز از جاندار و بیجان با خوانندۀ اثر ارتباط برقرار مینماید و با او به گفتگو مینشیند. هیچ چیز در طبیعت، در فضا و مکان از چشم نویسنده پوشیده نیست.
برای فضا، زمان و مکان که سه عنصر ضروری در روایت داستانی است، نویسنده گاهی با چنان دقتی تصویرسازی میکند که پنداری محققی است متعهد به موضوع تحقیقِ خود. این موضوع را میتوان در تمام نوشتههای کتاب، به ویژه در روایت داستانی “گاورودنشینان” و در مقالۀ “بالهای بلند” مشاهده کرد.
در این مقالۀ طولانی خواننده نه فقط زمان و مکان و موضوع مورد مطالعه را میشناسد، بلکه شناختی جامع و شاعرانه از پرندگان شکاری منطقه کسب میکند. آنهم با توصیفهای شاعرانهای که پهلو به پهلوی شعر است. اشتباه نشود که
شاعرانگیِ یک متنِ منثور در کاربرد وزن و قافیه در جملههای متن نیست؛ بلکه در شعریت جملههاست و حس شاعرانهای که در کل متن ساری و جاری است.
در مقالۀ بالهای بلند، توصیفها همه جز به جز و از قیاس به استقرا و بالعکس است. این مقالۀ زیبا در کنار دیگر قطعات کتاب، مجموعهها را آفریده که به اقناع و ارضای حسی _ عاطفی و شناختی مخاطب میانجامد.
اگر قرار بود نمونههایی از متن کتاب به عنوان فکت در این مقاله گردآوری و عرضه شود، بیشک پانوشتهای این مقاله بیشتر از متنِ آن میشد. خوانندۀ کتاب میتواند به صورت تفأل هر جای کتاب را باز کند و از زیباییِ توصیفها و فضاسازیها لذت ببرد.
قلم روان و سادۀ نویسنده «همزاه باد دویدن» در توصیف جزئیات و پدیدههای طبیعی زندگی
یا در بخشی در از نقد و بررسیهای این کتاب پیمان جسری با استفاده تشبیه کتاب «همراه باد دویدن» به مانیفست انسان و طبیعت تعبیری شایسته تعریف میکند و میگوید:
عنوان “همراه باد دویدن” در نگاه اول، برای کتاب شاعرانه و احساسگرایانه انتخاب شده است که با محتوی و مفاهیمِ ارزندۀ نهفته در اثر، به واسطۀ تداعی کنندۀ یک اثر در سبک و سیاق ناتورالیسم، همخوانی کامل دارد.
کتاب از فصلهای جداگانه تشکیل شده است و نوشتههای غیر یکدست نشان از فراوانی و بسامد سوژهها در ذهن نویسنده دارد؛ اما در نهایت، حس سرشار از یکدستیِ رابطۀ انسان و طبیعت را به مخاطب القا میکند.
یکی از ویژگیهای مهم این اثر، رد قلم روان و سادۀ نویسنده در توصیف جزئیات و پدیدههای طبیعی زندگی است که در سراسر کتاب چون آبشاری زال جریان دارد و روح معانی را در کالبد واژهها باز میتاباند. به ویژه در فصل گاو رودنشینان استفاده از تشبیهات و استعارههایی زیبا، خواننده را مشتاق و تشنۀ خواندن ادامۀ کتاب مینماید و از این حیث تنه به تنۀ کلیدر محمود دولت آبادی میزند و یا نگاه تازه و احساس نو به هستی و پدیدۀ آفرینش را در فصل آواز زمین، میتوان به خوبی مشاهده نمود.
این اثر اگرچه یک سَیر داستانی واحد را بر اساس شخصیتپردازیِ شخصیتهای یک داستان دنبال نمیکند، اما هر فصلی مانند دانههای تسبیح، زالی، سادگی و واقعگرایی زندگی انسان را در طبیعت به نظاره مینشیند و قدرت کلماتِ انتخاب شده همراه با انرژی و شور و شعفی که بار نهایی کلمات با خود دارند، حقیقتاً مسحور کننده است؛ به گونهای که تکرار واژهها به اجبار در متن کتاب نیامده و نویسنده کوشیده است با تصویرسازیهایی متفاوت و سینماگونه، روح و جانبخشیِ خاصی به واژههای بکر و یکدستی چون کوهستان، رود، دشت، آب و سنگ ببخشد.
اثر آقای اعظمی سرشار از رنجها، بیمها و امیدهای زندگی مردمانی است که ناکامیها و شکستهای زندگیِ خود را با طبیعت بکر و یکدست دامنههای زاگرس گره زدهاند و رابطۀ خود با طبیعت را به عنوان دارویی شفابخش و اکسیری بیبدیل در طول اعصار و قرون برای خود و آیندگان تجویز کردهاند؛ از این رو باید گفت “همراه باد دویدن” نه تنها سکانسهایی سینمایی از رابطۀ انسان و طبیعت است بلکه از نگاه فلسفی و شناختشناسی نیز یک مانیفست قوی برای انسان و طبیعت به شمار میرود.