گردشگری و اقامتی

سنت های اصلی چهارشنبه سوری: هر آنچه باید بدانید

سنت های اصلی چهارشنبه سوری چیست؟ سفری به ریشه ها و آیین های کهن جشن آتش

چهارشنبه سوری مجموعه ای از آیین های باستانی و سرشار از شور و زندگی است که در غروب آخرین سه شنبه سال، با برافروختن آتش و مراسم نمادین دیگر، مردم را گرد هم می آورد تا زردی و بیماری را به آتش بسپارند و سرخی و تندرستی را از آن طلب کنند. این جشن باستانی، در گذر زمان و تاریخ، فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است. از آن دوران های دور که شعله های آتش بر بام ها راهنمای فروهرها بودند تا امروز که هیجان آتش بازی های نوین، گاهی اصالت آن را تحت الشعاع قرار می دهد. با این حال، چهارشنبه سوری همچنان پلی است میان دیروز و امروز؛ فرصتی بی بدیل برای تجدید پیمان با ریشه های فرهنگی و استقبال از نو شدن.

چهارشنبه سوری چیست؟ ریشه های نام و جشن دیرینه

چهارشنبه سوری، جشنی که در غروب آخرین سه شنبه سال خورشیدی برگزار می شود، یکی از پرشورترین و کهن ترین آیین های ایرانی است. این جشن، با هدف پاک سازی و آماده سازی برای ورود به سال جدید و نوروز، مملو از نمادها و رسومی است که هر یک ریشه در باورهای عمیق نیاکان این سرزمین دارند. آتش به عنوان عنصر اصلی این جشن، نه تنها نمادی از نور و گرماست، بلکه به مثابه پالایشگری عمل می کند که آلودگی ها و بدیمنی ها را می زداید.

وجه تسمیه چهارشنبه سوری: رمزگشایی از یک نام کهن

درباره وجه تسمیه چهارشنبه سوری دو دیدگاه اصلی وجود دارد. برخی پژوهشگران واژه «سور» را به معنای «جشن»، «شادمانی» و «عیش» می دانند که با ماهیت شاد و سرشار از سرور این شب همخوانی دارد. در مقابل، عده ای دیگر آن را برگرفته از واژه پهلوی «سوریک» به معنای «سُرخ» می دانند. این تفسیر با توجه به سرخی شعله های آتش و آرزوی سرخی و سلامت برای شرکت کنندگان، بسیار منطقی به نظر می رسد. در برخی گویش های محلی مانند «چارشمبه-سُرخی» در اصفهان، این معنا به وضوح مشهود است.

جالب است بدانید که این جشن در مناطق مختلف ایران با نام های گوناگونی شناخته می شود. در گیلان به آن «گول گوله چهارشنبه» می گویند، در کردستان «چوارشمه کوله» و در قزوین «کوله چهارشنبه». با وجود این تنوع در نام و البته تفاوت های جزئی در آداب، روح اصلی جشن که همان گرامیداشت آتش و شادی است، در تمامی این مناطق مشترک و زنده است.

نگاهی به تاریخچه چهارشنبه سوری؛ از اسطوره تا حقیقت

قدمت جشن چهارشنبه سوری همواره موضوع بحث و پژوهش بوده است. از آنجا که ایرانیان پیش از اسلام، سیستمی شبیه به هفته و روز چهارشنبه نداشتند و همچنین پریدن از روی آتش با آیین زرتشتی (که آتش را مقدس می داند و بی احترامی به آن را جایز نمی شمارد) در تضاد به نظر می رسد، برخی معتقدند که این جشن به شکل امروزی آن، پس از اسلام رواج یافته است. با این حال، ردپای آتش افروزی و مراسم شادمانی در پایان سال، در منابع باستانی به چشم می خورد.

ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی در کتاب «تاریخ بخارا» (قرن چهارم هجری)، به «شب سوری» و «عادت قدیم» اشاره می کند که نشان دهنده پیشینه کهن این جشن است. در این متن آمده است که در شب سوری، آتشی عظیم افروخته می شد. این گواه تاریخی، نشان می دهد که مراسم آتش افروزی از قرن چهارم هجری قمری در ایران رایج بوده است.

داستان گذر سیاوش از آتش در شاهنامه فردوسی، یکی از اساطیری ترین روایت هایی است که بسیاری آن را سرچشمه پریدن از روی آتش در چهارشنبه سوری می دانند. سیاوش، قهرمان پاک و بی گناه شاهنامه، برای اثبات بی گناهی خود از میان هفت تونل آتش عبور می کند و سالم بیرون می آید. این پیروزی پاکی بر ناپاکی، بهانه ای برای جشن و شادمانی ملی در آن زمان شد و از آن پس، مردم هر ساله در شب چهارشنبه، به یاد پاکی سیاوش از روی آتش می پرند و زردی و بیماری را به شعله ها می سپارند.

گروهی از پژوهشگران گذر سیاوش از آتش را نقطه شروع چهارشنبه سوری می دانند. سیاوش در آخرین سه شنبه سال با سربلندی از آتش بیرون آمد و از آن زمان به بعد، ایرانی ها سه شنبه شب هر سال به یاد سیاوش و پاکى او، از روی آتش می پرند و این روز را جشن مى گیرند.

ورود اندیشه نحس پنداری روز چهارشنبه از فرهنگ عرب های فاتح، می تواند یکی از دلایل تثبیت این جشن در روز چهارشنبه آخر سال باشد. منوچهری دامغانی نیز در بیتی به این نحسی اشاره کرده است: چهارشنبه که روز بلاست باده بخور / به ساتکین می خور تا به عافیت گذرد. ایرانیان نیز به تبعیت از این باور، شاید برای دفع نحوست این روز، مراسم شادمانی و آتش افروزی برگزار می کردند.

فلسفه چهارشنبه سوری: از پاکی آتش تا استقبال از نو شدن

چهارشنبه سوری، در حقیقت، پیش درآمدی بر جشن های باشکوه نوروز است و مردم با برگزاری آن به استقبال بهار و نو شدن طبیعت می روند. مهم ترین فلسفه این آیین باستانی، روشن کردن آتشی بزرگ و پریدن از روی آن است. با این عمل، مردم بر این باورند که بیماری ها، مشکلات و بدیمنی ها را به آتش می سپارند تا در شعله های سوزان آن بسوزند و به جای آن، سرخی، شادابی، گرما و نیروی زندگی را از آتش هدیه می گیرند. این نمادگرایی عمیق، در تمام آیین های دیگر این شب نیز جاری است.

دود کردن اسپند، جاروسوزی، زاج سوزی، سوزاندن وسایل کهنه و ریختن خاکستر آتش به بیرون خانه، همگی اقداماتی در جهت دفع بلا، نحسی و رفع چشم زخم محسوب می شدند. نیاکان ما، آتش را عنصری پاک کننده و وسیله ای برای تطهیر و پاک سازی خود می دانستند. در کنار این، یکی از فلسفه های دیگر برگزاری آتش افروزی در این شب، گریز از سرمای زمستان و طلب گرما و نور برای سال پیش رو بود.

باوری دیگر نیز وجود داشت که پنج روز آخر سال و پنج روز ابتدایی سال نو، زمان بازگشت فروهرها (ارواح درگذشتگان) به زمین و دیدار با خانواده هایشان است. مردم در اولین شب از این ده شب، با روشن کردن آتش بر پشت بام ها، علاوه بر انجام یک کار مقدس، فروهرها را به سمت منازل خود هدایت می کردند. این مراسم با خانه تکانی گسترده و پوشیدن لباس نو همراه بود که خود نمادی از آمادگی برای سال جدید و زدودن کدورت ها و استقبال از پاکی و طراوت بود و موجبات خشنودی فروهرها را فراهم می آورد.

آیین های اصلی چهارشنبه سوری: جشن همگانی نور و امید

در آخرین روزهای سال و در میان شور و حال آماده شدن برای نوروز، چهارشنبه سوری با آداب و رسوم خاص خود، فضایی سرشار از هیجان و صمیمیت را در سراسر ایران به ارمغان می آورد. این شب، فرصتی برای گردهمایی خانواده ها و دید و بازدید بزرگان است. از روزها قبل، مردم به جمع آوری هیزم و بوته مشغول می شوند؛ گاهی این هیزم ها ساقه برنج یا برگ خرما هستند که با تاریک شدن هوا، در حیاط خانه ها، خیابان ها یا میدان های روستا به آتش کشیده می شوند.

بوته افروزی و رقص بر فراز شعله ها

هنگام غروب آفتاب در روز سه شنبه، کپه های هیزم که به تعداد فرد (معمولاً سه، پنج یا هفت کپه) چیده شده اند، شعله ور می شوند. در این لحظات، همه افراد حاضر، از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد، با شور و هیجان از روی شعله های آتش می پرند و آرزوهایشان را در قالب آوازهای سنتی زمزمه می کنند. معروف ترین این آوازها «سرخی تو از من، زردی من از تو» است که در آن، مردم زردی بیماری و ضعف را به آتش می دهند و در عوض، سرخی و سلامتی و شادابی را از آن می طلبند. شعارهای دیگری مانند «غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا!» یا «ای شب چهارشنبه، ای کلید چهار دنده، بده مراد بنده!» نیز در برخی مناطق، به ویژه در تهران، هنگام پریدن از آتش به گوش می رسد.

بوته افروزی تنها یک گوشه از این جشن نیست، بلکه دورهمی و همدلی در کنار شعله ها، بخش اصلی و پایان بخش این مراسم باستانی است. در برخی مناطق، آتش ها بر بام خانه ها روشن می شوند و پس از پرش همه اعضای خانواده، اجازه می دهند که آتش به تدریج خاموش شود. سپس، یکی از اعضای خانواده خاکستر آتش را جمع کرده و به بیرون از خانه می برد. هنگام بازگشت، این گفتگوی نمادین میان او و اهالی خانه رد و بدل می شود: «کیست؟» «منم.» «از کجا می آیی؟» «از عروسی.» «چه آورده ای؟» «سلامتی.» و اینگونه، سلامتی برای سال نو به خانه آورده می شود.

کوزه شکنی: وداع با بلاهای کهنه

کوزه شکنی یکی از آیین های قدیمی و تا حدودی فراموش شده چهارشنبه سوری است. این رسم معمولاً پس از پایان مراسم آتش افروزی اجرا می شد و بر این باور استوار بود که با شکستن کوزه، بدشانسی ها و بلاهای انباشته شده در طول سال از خانه و خانواده دور می شوند. جزئیات اجرای آن در مناطق مختلف متفاوت بود. برای مثال، در تهران، چند سکه درون کوزه می انداختند و آن را از بالای پشت بام به کوچه پرتاب می کردند.

در خراسان، مردم ابتدا یک سکه (به نشانه تنگدستی)، مقداری نمک (برای دفع شورچشمی) و کمی زغال (برای سیاه بختی) درون کوزه سفالی می ریختند. سپس هر عضو خانواده کوزه را دور سر خود می چرخاند تا هرگونه بدیمنی را به آن منتقل کند. در نهایت، نفر آخر کوزه را از بام خانه به کوچه می انداخت و می گفت: «درد و بلای خانه را ریختم تو کوچه.»

برخی پژوهشگران معتقدند که این سنت، ریشه های بهداشتی نیز داشته است. در گذشته، ظروف سفالی بدون لعاب به مرور زمان آلوده می شدند و قابل شست وشو نبودند. بنابراین، ایرانیان قدیم بر این باور بودند که این ظروف نباید بیش از یک سال در خانه بمانند و با نزدیک شدن به پایان سال، آنها را می شکستند. این کار نه تنها به حفظ بهداشت کمک می کرد، بلکه باعث رونق کسب وکار کوزه گران نیز می شد.

قاشق زنی: آیینی برای بخشش و برکت

«قاشق زنی» نیز از جمله آیین های پرطرفدار و خاطره انگیز چهارشنبه سوری بوده است که امروزه کمتر دیده می شود. در این مراسم، دختران و پسران جوان چادری بر سر و روی خود می کشیدند تا شناخته نشوند. سپس با قاشق به کاسه های در دستشان می کوبیدند و درب خانه هفت همسایه را می زدند. صاحب خانه با شنیدن صدای قاشق زنی، درب را باز می کرد و کاسه های آنها را با آجیل چهارشنبه سوری، شکلات، شیرینی، نقل یا پول پر می کرد. باور بر این بود که کسانی که از صاحب خانه ها چیزی بگیرند، حاجت روا خواهند شد.

ریشه این آیین احتمالاً به این عقیده بازمی گردد که ارواح درگذشتگان، در حالی که صورت خود را پوشانده اند، در روزهای پایانی سال به خانه های بازماندگان سر می زنند تا یادبود و برکتی از آنها دریافت کنند. در «زند اوستا» آمده است که از پنج روز پایانی سال تا پنجم فروردین، اورمزد دوزخ را خالی می کند و ارواح رها می شوند. از این رو، قاشق زنی را می توان به نوعی استفاده ارواح از زبان بدنی به جای زبان گفتاری تعبیر کرد.

فال گوش نشینی: گشودن گره های سرنوشت

«فال گوش نشینی» یکی دیگر از رسوم چهارشنبه سوری است که به ویژه میان دختران جوان رایج بود. غروب شب چهارشنبه، این افراد با نیتی در دل، در سر گذر یا پشت دیواری می ایستادند و به سخنان رهگذران یا همسایگان گوش می دادند. سپس با تفسیر آن سخنان، نتیجه نیت خود را می گرفتند. اگر اولین سخنی که به گوششان می خورد، شاد و نیکو بود، نیتشان را به خیر فال می زدند و معتقد بودند حاجتشان برآورده خواهد شد. اما اگر سخنان تلخ و غم بار می شنیدند، آن را نشانه برآورده نشدن آرزوهایشان در سال نو می دانستند.

شال اندازی: پیوند دل ها و فال خوشبختی

«شال اندازی» یا «کجاوه اندازی»، رسمی دلنشین و اما فراموش شده از آداب چهارشنبه سوری است که البته هنوز در برخی نقاط ایران نظیر همدان و زنجان زنده مانده است. در این آیین، جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به هم گره می زدند و طنابی رنگین و بلند می ساختند. سپس یک سر این طناب پارچه ای را از روزنه دودکش یا از روی پشت بام به داخل منزل همسایه ها یا اقوام می انداختند و با چند سرفه بلند، حضور خود را به صاحب خانه اعلام می کردند.

صاحب خانه، که از قبل منتظر آویختن چنین شال هایی بود، هدایایی را که از پیش آماده کرده بود (مانند نان، شیرینی، انار، سکه و…) در گوشه شال می ریخت و گره ای بر آن می زد. سپس با یک تکان ملایم، به صاحب شال اشاره می کرد که هدیه آماده است و او شال را بالا می کشید. این هدیه، علاوه بر جنبه سور و شادی، حکم فال را نیز برای صاحب شال داشت. به عنوان مثال، نان نشانه نعمت، شیرینی به معنای شادکامی، انار اشاره به فراوانی اولاد، سکه نقره نماد سپیدبختی و در برخی نقاط، نشانه ای از نیت خواستگاری غیرمستقیم بود.

آجیل مشکل گشا: طعم شیرین رهایی از سختی ها

خوردن «آجیل مشکل گشا» از دیگر رسوم دلپذیر شب چهارشنبه سوری بود. در گذشته، خانواده ها و آشنایان گرد هم می آمدند و آخرین دانه های نباتی باقی مانده از ذخیره زمستان (مانند تخمه کدو، تخمه هندوانه، پسته، فندق، گندم، شاهدانه، بادام و تخمه خربزه) را بر روی آتش بو می دادند. پس از تبرک با نمک، این معجون را با هم می خوردند.

نیاکان ما بر این باور بودند که خوردن این آجیل، باعث مهربان تر شدن افراد، دور شدن بدی ها و کینه ها از دل آنها می شود. همچنین، از نظر پزشکی نیز، مغزها به دلیل داشتن انواع ویتامین ها و مواد مغذی، به کاهش افسردگی و دوری از بیماری ها کمک می کنند. کسانی که نذر کرده بودند، آجیل هفت مغز یا مشکل گشا (شامل پسته، فندق، بادام، توت خشک، خرما، نخودچی و کشمش) را از دکانی که رو به قبله بود، خریداری کرده و بین خود و نیازمندان پخش می کردند.

آب پاشی و آب بازی: تطهیر و طراوت

در برخی مناطق روستایی ایران، غروب آخرین سه شنبه سال، مردم به کنار رودخانه، نهر یا چشمه می رفتند. بدون آنکه با کسی سخن بگویند، جام یا کوزه خود را از آب پر می کردند و به خانه بازمی گشتند. سپس آب را بر در و دیوار و وسایل خانه می پاشیدند. گاهی نیز در راه، هر کسی را که می دیدند، مقداری از آب کوزه را بر او می پاشیدند تا سال نو را در سلامتی و شادی آغاز کند. این رسم نمادی از تطهیر و دفع آفت و بلا، و طلب سلامتی و طراوت برای سال پیش رو بود.

بخت گشایی و آرزوهای پنهان

در گذشته، دختران دم بخت در چهارشنبه سوری، مراسم خاصی را برای گشایش بخت خود انجام می دادند. در یکی از این رسم ها، از عطاری رو به قبله، مقداری نبات و هفت عدد گردو می خریدند. سپس به یک کوزه گری می رفتند و بر روی چرخ کوزه گری می نشستند و آن را هفت بار می چرخاندند. در هر دور، یک گردو می شکستند و شعرهای خاصی می خواندند تا بختشان گشوده شود. در نهایت، به کوزه گر پول و نبات می دادند و به خانه بازمی گشتند.

یکی از رسوم مخصوص تهرانی ها، مربوط به توپ مروارید بود؛ توپ جنگی بزرگی که در میدان ارگ تهران قرار داشت. در شب چهارشنبه سوری، زنان و دخترانی که حاجتی داشتند یا می خواستند بختشان باز شود، از زیر این توپ عبور می کردند یا از آن بالا می رفتند. آنها بر این باور بودند که با انجام این کار، حاجتشان برآورده می شود. در شیراز و تبریز نیز توپ های جنگی مشابهی وجود داشت که مراسمی شبیه به آن در کنارشان برگزار می شد.

همچنین، برخی خانواده ها برای شفای بیمارانشان، آش ابودردا یا «آش بیمار» می پختند. مواد اولیه این آش گاهی از طریق قاشق زنی و از خانه های همسایگان جمع آوری می شد. باور بر این بود که خوردن این آش، بیمار را بهبود می بخشد و بیماری را از او دور می کند. در خراسان نیز رسم مشابهی وجود داشت که در آن لزومی به پختن آش نبود و هر نوع غذایی می توانست برای این نیت پخته شود.

چهارشنبه سوری در پیچ و خم سرزمین ایران: رنگارنگی آیین ها

چهارشنبه سوری، با وجود ریشه های مشترک و آداب همگانی، در هر گوشه از سرزمین پهناور ایران، رنگ و بویی خاص به خود می گیرد. این تنوع، حاصل فرهنگ، اقلیم و باورهای محلی هر منطقه است که به این جشن باستانی، غنایی بی نظیر می بخشد. هر شهر و روستایی، داستانی متفاوت از شور و هیجان چهارشنبه سوری را روایت می کند.

تهران و شور و نوای پایتخت

در گذشته تهران، مردم بوته های خشک را از بیابان های اطراف شهر جمع آوری می کردند و پس از غروب خورشید، همراه با اثاثیه چوبی کهنه، آتش های پرشوری برپا می کردند. همه با شعار «سرخی تو از من، زردی من از تو» از روی شعله ها می پریدند. یکی دیگر از رسوم قدیمی در تهران، خالی کردن آب حوض خانه ها بود. چند روز قبل از چهارشنبه سوری، زنان ظروف و لباس های کثیف را شسته و بر روی بند پهن می کردند و برای استحکام پیوندهای خانوادگی، آنها را به هم گره می زدند. سپس آب حوض را خالی کرده و آن را با آب تازه پر می کردند تا خانه برای سال جدید پاک و نو شود.

شیراز: عطر حافظ و آرزوهای برآورده

در شیراز، علاوه بر روشن کردن آتش، رسوم دلنشینی چون فال گوشی، دود کردن اسپند و گرداندن نمک دور سر (همراه با خواندن وردهای خاص) رواج داشت. دختران دم بخت برای گشایش بخت، ابریشم هفت رنگی را به کمر می بستند و صبح روز بعد از یک کودک نابالغ می خواستند تا آن را باز کند. همچنین برای بخت گشایی به محل معروف «خانه سید ابوتراب» می رفتند و زیر درخت کهنسال آنجا حلوا می پختند و بین مستمندان تقسیم می کردند. مردم شیراز که ارادت خاصی به حافظ دارند، در دورهمی های شب چهارشنبه سوری، به دیوان حافظ تفال می زدند که به آن «فال دوره» می گفتند.

کرمان: از اُماچو تا کلیدزنی

مردم کرمان نیز همانند دیگر استان ها، با روشن کردن آتش و گردهمایی، آخرین چهارشنبه سال را جشن می گرفتند. در گذشته، در هر محله و کوچه پس کوچه، سه تا هفت پشته هیزم روشن می شد و مردم از روی آنها می پریدند. بخشی از زغال های آتش را به خانه می بردند و در اجاق یا تنور می گذاشتند یا بر آن اسپند و کندر می ریختند. پخت «اُماچو»، «کلیدزنی»، «فال چارشمبو» و «فال سوزنو» نیز از دیگر رسوم مردم کرمان در این شب بود.

کردستان: رقص آتش و پایکوبی کوهستان

در کردستان، در سه شنبه آخر سال، اگر هوا مساعد بود، مردم به دشت و صحرا می رفتند و در بالاترین نقطه کوه آتش روشن می کردند. در مکانی مناسب نیز آتش بزرگی برپا می کردند و به رقص محلی و پایکوبی دور آتش مشغول می شدند؛ رقص کردی، بخشی جداناپذیر از مراسم چهارشنبه سوری در این منطقه است. زنان روستا چند تار مو از سر فرزندان خود کوتاه می کردند تا درد و مشکلات سال کهنه به سال جدید منتقل نشود. هنگام بازگشت به خانه نیز، مردم چهار سنگریزه برمی داشتند و حین راه رفتن از روی شانه خود به پشت پرتاب می کردند.

اصفهان: نقش و نگار آیین ها در نصف جهان

در اصفهان نیز روشن کردن آتش و پریدن از روی آن رواج داشت. رسوم فراموش شده ای چون کوزه شکستن، فال گوشی و گره گشایی نیز بین اهالی این خطه انجام می شد. غروب سه شنبه آخر سال، بوته ای را آتش می زدند و برای دفع بلا، یک کوزه آب را همراه با چند دانه اسپند روی آتش می ریختند. یکی از رسم های جالب دیگر این بود که اگر کسی در وضعیت نابسامانی به سر می برد، گوشه دستمال یا پارچه ای را گره می زد و منتظر می ماند تا اولین رهگذر آن گره را باز کند. آجیل مشکل گشا در اصفهان قدیم شامل هفت مغز یا میوه خشک بود که گاهی تکه های کوچک نبات و نارگیل نیز در آن اضافه می شد.

آذربایجان: چارشنبه یمیشی و ترانه های بومی

در گذشته، اهالی تبریز در عصر سه شنبه همراه خانواده به چهارشنبه بازار می رفتند تا شیرینی، میوه خشک و آجیل مخصوصی به نام «چارشنبه یمیشی» (شامل مغز گردو، فندق، بادام، نخود و کشمش) بخرند. رسم «چهارشنبه لیق» نیز رواج داشت که خانواده تازه عروس، برای داماد هدیه ای شامل آجیل چهارشنبه سوری، پارچه و پیراهن می فرستادند. برپایی آتش و پریدن از روی آن، با اشعاری مانند «آتیل ماتیل چرشنبه، بختیم آچیل چرشنبه»، از دیگر رسوم قدیمی و زیبای این منطقه است.

خوزستان: غم برو شادی بیا در دل نخلستان

در خوزستان نیز غروب آخرین سه شنبه سال، مردم برای جمع آوری بوته های خشک به صحرا می رفتند و آتش برپا می کردند تا از روی آن بپرند. آنها هنگام پرش با صدای بلند می گفتند: «زردی من از تو، سرخی تو از من.» در شهرهایی مانند بهبهان، مردم برای دور شدن غم و طلب شادی، ترانه «غم برو شادی بیا، محنت برو روزی بیا» را می خواندند. مراسم قاشق زنی نیز در اهواز رواج داشت که پس از آتش افروزی انجام می شد و مردم با رفتن به در خانه همسایه ها، خوراکی یا آجیل دریافت می کردند.

یزد: اسپند و سیب زمینی در دل کویر

در یزد، علاوه بر زرتشتیان، مسلمانان نیز در جشن چهارشنبه سوری شرکت می کنند. مردم با جمع آوری هیزم در فضای باز، آنها را آتش می زنند و از روی آن می پرند. همچنین اسپند و کندر در آتش می ریزند و اشعاری مانند «اسفند و اسفند دونه، اسفند سی و سه دونه، بترکه چشم حسود و بیگونه» را می خوانند. برخی روستاییان یزد، سیب زمینی هایی را در خاکستر آتش می گذارند و با شادی دور هم می نشستند و آنها را می خوردند. شکستن کوزه، فال کوزه و توزیع آجیل مشکل گشا (لرک) نیز از دیگر رسوم چهارشنبه سوری در یزد است.

زنجان: جشن تمام چهارشنبه های اسفند

مردم زنجان در گذشته تمامی چهارشنبه های ماه اسفند را جشن می گرفتند و هر یک با اسامی «یئکه چهارشنبه»، «قودوق چهارشنبه»، «کوله چهارشنبه» و «آخر چهارشنبه» شناخته می شدند. در چهارشنبه اول اسفند، مردم به بالای پشت بام می رفتند و عدس، گندم یا نخود را به نشانه برکت جلوی ناودان ها می ریختند. رسم «شال سالاما» یا «شال آتما» که همان شال اندازی است، هنوز هم در بسیاری از مناطق روستایی زنجان رواج دارد. جوانان از روی پشت بام همسایه ها دستمالی را آویزان می کردند و صاحب خانه با گفتن «چک! الله مطلبین ورسین» (بکش! خداوند مرادت را بدهد)، دستمال آنها را با آجیل و میوه پر می کرد.

سیستان و بلوچستان: پَلو و آرزوی شفا

در سیستان و بلوچستان، غروب آفتاب هیزم و بوته را آتش می زنند و از روی آن می پرند. در مناطقی که نخلستان وجود دارد، از برگ خشک شده خرما برای آتش افروزی استفاده می کنند. یکی از رسوم قدیمی مردم این منطقه، چیدن خوشه های نارس گندم و پختن آنها بر روی آتش شب چهارشنبه سوری است که به آن «پَلو» گفته می شود و میل می کنند. همچنین در این منطقه آش نیز می پزند که بیشتر برای رسیدن به مراد و شفای بیماران استفاده می شود.

گیلان: رقص کاه و ترانه آب

مردم گیلان در شب چهارشنبه علاوه بر دود کردن اسپند و کندر، شمع روشن می کنند و گلاب به صورت خود می زنند. برپایی آتش نیز رواج دارد، اما گیلانی ها صبح چهارشنبه، خاکستر آتش را پای درخت ها می ریزند تا بارور شوند. در گذشته، این مراسم با شلیک تیر و ترقه همراه بود و گاهی یکی از اهالی با تبر به سمت درختی که بار نمی داد می رفت و با ضمانت دیگران از قطع آن منصرف می شد. در منطقه ماسال و تالش، چهارشنبه سوری را «کولی کولی چارشنبه» می نامند و پشته های کاه را به سمت قبله می گذارند و به آتش می کشند و از روی آن می پرند.

چهارمحال و بختیاری: تش پرک و نوای چوب بازی

مردم چهارمحال و بختیاری نیز شب چهارشنبه سوری را گرامی می دارند. آنها با روشن کردن آتش و پریدن از روی آن شادمانی می کنند و تعداد آتش ها را فرد می گیرند. در نقاط مختلف این استان، سه، هفت یا یازده کپه کوچک آتش برمی افروزند و از روی آنها می پرند. در گذشته، خاکستر آتش را یکی از دختران جوان به بیرون از خانه می برد و اهالی در منزل را به روی او می بستند و نیت می کردند که در سال جدید ازدواج کند. در مناطق بختیاری نشین، به چهارشنبه سوری «چهارشنبه سیری» یا «تش پرک» می گویند و مردم سه بار از روی آتش می پرند و اشعاری مانند «تش تش نوروز ایکنم / شادی هر روز ایکنم / سرخی تو سی مو / زردی مو سی تو» را می خوانند.

طعم چهارشنبه سوری: سفره ای پر از رنگ و برکت

در کنار تمامی آیین ها و رسوم آتش و شادی، چهارشنبه سوری با طعم دلپذیر خوراکی های خاص خود نیز گره خورده است. این خوراکی ها، بخشی جدایی ناپذیر از تجربه این شب به یادماندنی هستند و هر کدام فلسفه و داستانی پشت خود دارند که شور و نشاط جشن را دوچندان می کند.

آجیل هفت مغز و تنوع آن در سراسر ایران

معروف ترین خوراکی جشن چهارشنبه سوری، بی شک، آجیل هفت مغز یا همان آجیل مشکل گشا است. در گذشته، مردم این آجیل را از مغازه ای که رو به قبله بود، خریداری می کردند و برای برآورده شدن حاجاتشان، آن را بین خود و نیازمندان پخش می کردند. ترکیبات سنتی این آجیل شامل گردو، کشمش، توت خشک، فندق، بادام، پسته، برگه و باسلوق می شد. اما در مناطق مختلف ایران، این آجیل تفاوت هایی داشت؛ برای مثال، در استان آذربایجان غربی، انجیر، نخودچی، آب نبات، خرما، سنجد، برنجک، برگه هلو و گندم برشته نیز در آجیل چهارشنبه سوری به چشم می خورد.

در برخی بخش های استان خراسان، آجیل چهارشنبه سوری کاملاً بدون نمک تهیه می شد، چرا که نمک را نشانه شوربختی می دانستند. این تفاوت ها در ترکیبات آجیل، نشان از غنای فرهنگی و تنوع اقلیمی ایران دارد که حتی در سفره های جشن نیز خود را نمایان می سازد.

غذاهای محلی: سفره ای از طعم های دلنشین

علاوه بر آجیل، بسیاری از مناطق ایران در شب چهارشنبه سوری، غذاهای مخصوصی تهیه می کنند که بوی عطر آنها در کوچه ها می پیچد و لذت این شب را افزون می کند:

  • در زنجان، خوراک خوشمزه ای به نام «شش انداز» طبخ می شود که ترکیبی از شیره انگور، روغن، پیاز، خرما، گردو، کشمش و تخم مرغ است و معمولاً در کنار زعفران پلو یا رشته پلو سرو می گردد.
  • مردم گیلان، خورش «ترشه تره» را برای این شب آماده می کنند و آن را با کته و ماست محلی میل می کنند.
  • در مازندران، انواع آش های محلی نظیر «آش هفت ترشی» با استفاده از هفت نوع ترشی، سبزی و حبوبات پخته می شود که طعم ترش و دلپذیری دارد.
  • خراسانی ها نیز در این شب، «چهاررنگ پلو» می پزند که ترکیبی از رشته پلو، زرشک پلو، عدس پلو و ماش پلو است.
  • در سیستان و بلوچستان، پخت «پَلو» (گندم نارس پخته) و انواع آش ها برای شفا و برآورده شدن حاجات، از رسوم پرطرفدار است.

این خوراکی ها، نه تنها شکم ها را سیر می کنند، بلکه روح جشن را نیز با خود به همراه دارند و به نوعی ارتباط عمیق میان غذا، فرهنگ و سنت ها را در این شب مهم نشان می دهند.

چهارشنبه سوری و سده: دو جشن باستانی، دو داستان

گاهی به دلیل وجود عنصر آتش در هر دو جشن، چهارشنبه سوری و جشن سده با یکدیگر اشتباه گرفته می شوند، اما این دو آیین باستانی با وجود شباهت ها، تفاوت های عمده ای در تاریخ، فلسفه و نحوه برگزاری دارند. درک این تفاوت ها به درک عمیق تر میراث فرهنگی ایران کمک می کند.

شباهت ها: پیوند با آتش

بارزترین شباهت میان چهارشنبه سوری و جشن سده، حضور پررنگ عنصر آتش است. در هر دو جشن، آتش برافروخته می شود و نمادی از نور، گرما و پاکیزگی است. علاوه بر این، در برخی مناطق، عادات کشاورزان در هر دو جشن مشهود است؛ به عنوان مثال، در جشن سده، کشاورزان پس از خاموش شدن آتش، بخشی از خاکستر آن را به نشانه پایان سرمای زمستان در زمین کشاورزی خود می ریزند. این عادت در زمان چهارشنبه سوری نیز در برخی نقاط دیده می شود.

تفاوت های کلیدی: تاریخ، فلسفه و آیین

بزرگترین تفاوت میان این دو جشن، در تاریخ برگزاری آنها نهفته است. جشن سده در پایان «چله بزرگ» (یعنی چهل روز پس از آغاز زمستان) برگزار می شود و در دهمین روز از بهمن ماه، مردم به استقبال گرم شدن تدریجی زمین می روند. در مقابل، چهارشنبه سوری، آخرین چهارشنبه سال در تقویم شمسی است و به نوعی پیشواز نوروز و پایان سال کهنه است.

فلسفه برگزاری نیز تفاوت دارد. جشن سده، با این باور همراه است که پس از چهل روز سرمای شدید، ستاره گرما به زمین بازمی گردد و زمین دوباره گرم می شود. این جشن اغلب با دعا و ثنا و آیین های خاصی همراه است. اما چهارشنبه سوری، بیشتر بر دفع بلا، بدیمنی ها، بیماری ها و استقبال از شادابی و طراوت در سال جدید تمرکز دارد. در حالی که جشن سده معمولاً آیین های رسمی تر و کم صداتری دارد، چهارشنبه سوری با شادی، رقص، آواز و شور و هیجان عمومی بیشتری همراه است.

چهارشنبه سوری امروز: چالش ها و بازگشت به اصالت

چهارشنبه سوری، همانند بسیاری از آیین های باستانی، در گذر زمان دستخوش تغییر و تحولاتی شده است. در دوران معاصر، این جشن با چالش های جدیدی روبرو شده که گاهی اصالت و زیبایی آن را تحت الشعاع قرار داده است. درک این چالش ها، اولین گام برای بازگرداندن این جشن به ریشه های اصیل و شاداب خود است.

ورود مواد محترقه و تغییر ماهیت جشن

یکی از مهم ترین تغییرات در برگزاری چهارشنبه سوری در سال های اخیر، ورود گسترده مواد محترقه و آتش زا، به ویژه انواع دست ساز و خطرناک، به این جشن است. این مواد، به جای بوته ها و هیزم های سنتی، فضای شهرها را پر از صداهای مهیب انفجار و دود غلیظ می کنند. این تغییر، ماهیت اصلی جشن را که بر پایه شادی، همدلی و پاک سازی نمادین بود، به سمت رفتارهای پرخطر و خشونت آمیز سوق داده است.

طبق یافته های پژوهشی، تمام آیین هایی که مردم ایران بر پا می داشتند و همچنان برخی از آن ها به قوت خود باقی هستند، با خرد و منش نیاکان ما درآمیخته بودند و اعتقاد به پروردگار، نبرد با اهریمن و امید به زندگی در آن ها گنجانده شده بود. رفتار خشونت آمیز این روزهای جامعه در ایام چهارشنبه سوری در پیشینه هیچ یک از این آیین ها به چشم نمی خورد.

خطرات ایمنی و آسیب های جانی و مالی

استفاده از مواد محترقه غیرمجاز، هر ساله به حوادث دلخراشی از جمله سوختگی های شدید، قطع عضو و حتی تلفات جانی منجر می شود. این خطرات، علاوه بر آسیب های جسمی، باعث ایجاد آلودگی صوتی فراگیر شده و آرامش بسیاری از شهروندان، به ویژه کودکان، سالمندان و بیماران را سلب می کند. همچنین، سوزاندن لاستیک ها و مواد پلاستیکی، باعث تولید گازهای سمی و آلاینده می شود که هم برای سلامت انسان و هم برای محیط زیست بسیار مضر است.

دیدگاه های منتقدان و مراجع تقلید

در سال های اخیر، چهارشنبه سوری به دلیل رفتارهای پرخطر و تغییر ماهیت، با انتقاداتی از سوی برخی مراجع تقلید و فعالان فرهنگی مواجه شده است. برخی این مراسم را «مستلزم ضرر و فساد» و «اسراف در مال» دانسته اند و خواستار اجتناب از آن شده اند. این دیدگاه ها، اغلب بر حفظ جان و مال شهروندان و همچنین جلوگیری از تحریف سنت های اصیل تأکید دارند.

برگزاری جشن ها توسط ایرانیان خارج از کشور

در مقابل این چالش ها، ایرانیان مقیم خارج از کشور، در دهه های اخیر تلاش کرده اند تا با برگزاری گروهی جشن های نوروزی از جمله چهارشنبه سوری، به حفظ و اشاعه فرهنگ غنی ایرانی کمک کنند. در این مراسم ها، اغلب بر سنت های بی خطر و شاداب مانند آتش افروزی نمادین، شاهنامه خوانی، رقص های محلی و صرف آجیل تمرکز می شود تا اصالت جشن حفظ گردد.

راهکارهایی برای برپایی جشنی امن و شاداب

برای بازگرداندن چهارشنبه سوری به مسیر اصلی خود، می توان بر سنت های بی خطر و شاداب گذشته تأکید کرد. نقش خانواده ها در آموزش نسل جدید درباره ریشه ها و فلسفه واقعی این جشن، بسیار حیاتی است. تشویق به برگزاری مراسمی صمیمانه و خانوادگی، با پریدن از روی آتش های کوچک و کنترل شده، قاشق زنی، فال گوش نشینی و خوردن آجیل مشکل گشا، می تواند شور و نشاط اصیل این شب را بدون هرگونه خطر و آسیب، زنده نگه دارد. بازگشت به ریشه های فرهنگی جشن، راهی است برای تضمین تداوم این میراث ارزشمند برای نسل های آینده.

نتیجه گیری

چهارشنبه سوری، جشنی که در طول تاریخ ایران همواره نویدبخش پایان سرما و آغاز روشنی و شادابی بوده، فراتر از یک شب ساده است. این آیین باستانی، پلی است میان گذشته پربار نیاکان و آینده ای که در آن، فرهنگ و اصالت نقشی حیاتی ایفا می کند. از بوته افروزی و پریدن از روی شعله ها با نوای «سرخی تو از من، زردی من از تو» تا شکستن کوزه های کهنه و قاشق زنی های پربرکت، هر رسم آن داستانی از امید، پاک سازی و همبستگی را روایت می کند.

در این شب، مردم با رها کردن زردی و بیماری در آتش و گرفتن سرخی و تندرستی از آن، نه تنها جسم و روح خود را برای استقبال از بهار آماده می سازند، بلکه پیوندهای خانوادگی و اجتماعی را نیز مستحکم تر می کنند. با وجود چالش هایی که در دوران معاصر با ورود مواد محترقه و تغییر ماهیت جشن به وجود آمده، یادآوری و احیای سنت های اصیل چهارشنبه سوری، امری ضروری است. این جشن، فرصتی گرانبها برای آموزش نسل های جدید درباره ارزش های فرهنگی و اهمیت حفظ میراث اجدادمان است.

بیایید با نگاهی مسئولانه و دلسوزانه به این میراث کهن، چهارشنبه سوری را دوباره به یک جشن واقعی از شور، امید، همدلی و ایمنی تبدیل کنیم؛ جشنی که نه تنها خاطرات گذشته را زنده کند، بلکه برای آینده نیز الهام بخش باشد و شادی بی خطر را برای همگان به ارمغان آورد.

دکمه بازگشت به بالا