بخت موفقیت اینتر بیشتر است
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، «فرانکو بارزی» (۶۳ ساله) و «جوزپه برگومی» (۵۹ ساله) اسطورههای آث و اینترمیلان محسوب میشوند. این دو چهره بزرگ، در تمام سالهای که بازی کردند، حاضر نشدند پیراهن تیمی دیگر را به تن کنند. بارزی ۲۰ سال پیراهن راه راه پوشان قرمز و مشکی (آث) را بر تن داشت. ۱۵ فصل حتی بازوبند کاپیتانی «روسونری» را در اختیارداشت. هواداران او را با فرانتس بکن باوئر، اسطوره ژرمنها و برترین لیبروی تاریخ مقایسه میکردند و «قیصر» لقب داده بودند.
برگومی هم مثل بارزی، در دفاع بازی میکرد و دو دهه پیراهن «آبی و مشکی های» شهر (اینتر) را به تن کرد که ۷ سال پایانی با کاپیتانی «نراتزوری» همراه بود. او نزد هوادارانش به «آقای سیبلو» و «عمو برگومی» معروف بود.
هر دو اینها در کنار هم در جام جهانی ۱۹۸۲ باعث قهرمانی تیم ملی ایتالیا شدند. بارزی اکنون به عنوان معاون افتخاری در خدمت آث است و برگومی در نقش مفسر تلویزیون و مربی آکادمی اینتر فعالیت میکند. این دو چهره در آستانه نبرد دربی میلان (شهرآورد دلا مادونینا) در بازی رفت چهارشنبه شب مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا با «اولیور بیرکنر»، گزارشگر نشریه کیکر به گفتگو نشستند؛ و البته گذشتهها را در این مصاحبه مرورکردند تا به دربی «دی میلانو» جدید و در پیش رسیدند و از بخت موفقیت تیم محبوب خود گفتند.
آنچه در پی میآید، گزارشی از اظهارات دو چهره فراموش نشدنی است:
**وضعیت شهر میلان قبل از دربی
بارزی: خیلی سخت میتوان شرایط کنونی شهر را در قالب کلمات بیان کرد. چون بازیکنان و تیفوسیها احساسات تند و شدیدی را پشت سر میگذارند. در هر گوشه و کناری از میلان که قدم میگذاری، میبینی، عدهای جمع شده اند و دارند درباره بازی بحث و جدل میکنند. البته این را هم باید گفت که این رقابتی سالم و توام با احترام است، اما، چون بازی در مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان انجام میشود، اهمیت بیشتری پیداکرده و اکنون شاهد اوج گیری تنشها هستیم.
برگومی: آنقدر دمای این بازی بالا رفته که میتوانم بگویم درجه تب بالایی را هشدار میدهد. علتش هم به وضعیت دو تیم در سالهای اخیر مربوط میشود. دو سال قبل اینتر قهرمان سری آ شد و فصل قبل هم آث میلان به این عنوان رسید. اکنون هم این دو همشهری در نیمه نهایی لیگ قهرمانان هستند. حالا هواداران دو تیم سناریوهایی را در ذهن تجسم میکنند. همین حس رقابت را افزایش داده تا جایی که بازیکنان اینتر مرتب به من میگویند تنش بالا گرفته و با کمبود اکسیژن مواجه شده ایم.
**جنس دربی میلان در گذشته
بارزی: آث میلان به طور کلی کانون طبقات رده پایین جامعه بود. وقتی هم چالش رقابت در دربی با اینتر پیش میآمد، سعی داشت از طبقه اجتماعی را که نمایندگی اش میکرد، حمایت کند.
برگومی:این دربی قبلا یک مبارزه طبقاتی بود که اهمیت اجتماعی داشت. هواداران آتشین مزاج اینتر در ادبیات خود گاه آن را «بائوسیکا» یعنی رده بالاها مینامیدند. افراد ثروتمندتر و برجستهتر، نراتزوری بودند. در حالیکه «آث» بیشتر یک باشگاه طبقه کارگر در نظرگرفته میشد. به همین خاطر هواداران به آن کاسیاوت به معنای پیچ گوشتی میگفتند. چنین تفاوتهای اجتماعی مدت هاست که از بین رفته، حالتی از تعادل در شهر بوجود آمده و هر دو با بیش از ۷۰ هزار تماشاگر در سری آ میدرخشند.
**تجربه دربی میلان در زمان نوجوانی
بارزی: در کودکی فقط با اسامی بازیکنان از طریق رادیو آشنا بودم. یادم است همه بازیها آن موقع یکشنبهها همزمان انجام میشدند. ما نیز همه کارمان را انجام میدادیم و پای رادیو مینشستیم تا در جریان گزارش بازی قراربگیریم. البته اولین بازی را که به صورت زنده از تلویزیون دیدم، نیمه نهایی جام جهانی مکزیک ۱۹۷۰ میان ایتالیا و آلمان بود. در آن بازی دو میلانی گلزنی کردند. یکی کارل هاینس اشلنیگر گل تساوی دیرهنگامی برای آلمان زد و جیانی ریورا، الگوی من در وقت اضافه زننده گل پیروزی بخش ۴ بر ۳ بود. بعد هم در ۱۴ سالگی به تیم جوانان میلان پیوستم و اولین حضورم را در ورزشگاه و دربیهای میلانیها را از نزدیک تجربه کردم. باورکنید چمن ورزشگاه سن سیرو برق میزد و شما احساس میکردی تیفوسیها دارند منفجر میشوند و میخواهند روی سرت بیفتند.
برگومی: پدر و مادرم با فوتبال چندان سرو کاری نداشتند. پدرم صاحب پمپ بنزین بود و به همین دلیل علاقه بیشتری به دوچرخه و موتورسواری داشت. وقتی کارم را در جوانان اینتر شروع کردم، او از من پرسید:در چه پستی بازی میکنی؟ من هم گفتم مدافع که بعد بلافاصله گفت باید مهاجم بازی کنم. چون درآمدش بیشتر است… با عضویت در تیم باشگاه، اجازه حضور رایگان به سن سیرو را داشتم و هر یکشنبه به ورزشگاه میرفتم و بازی هر دو تیم شهر را میدیدم.
**تجربه دربی میلان به عنوان بازیکن
بارزی: در دربیهای زیادی حضورداشتم، اما گلی نزدم. یکی از دربیهای که خیلی تلاش کردم گل بزنم، سال ۱۹۸۷ بود. بازی که ۲ بر یک برنده شدیم. یادم میآید در آن مسابقه خیلی شوت زدم که به جای رفتن به دروازه به بیرون رفت. خیلی هم تلاش کردم روی ضربات ایستگاهی گل بزنم که نشد.
برگومی: در آن یک هفته قبل از دربی، آنقدر فشار روانی بر ما بازیکنان وجودداشت که دل مان میخواست واقعا بمیریم. روزهای آن هفته هرکدامش به اندازه یک ماه طول میکشیدند و آنقدر طولانی بود که گویا نمیخواست تمام شوند. البته این را از جنبه شوخی گفتم. چون وقتی آن فشار را تحمل میکردم و در بازی بودم، بعد از اولین ضربه به توپ، دیگر آن همه فشار کنار میرفت و ۹۰ دقیقه لذت بخش برایم آغاز میشد.
**بازیکنانی که در دربی شما را اذیت کردند
بارزی: در دهههای ۸۰ و ۹۰ تعداد زیادی از فورواردهای درجه یک در فوتبال باشگاهی ایتالیا حضورداشتند که باتیستوتا، باجو، مارادونا، کارکا و فولر از این جمله بودند. ما هر هفته تحت فشار این گروه از بازیکنان قرار میگرفتیم، اما به طور واضح، در دربی مقابل آلتوبلی، سوسا، کلینزمان، ماتئوس و برمه اذیت شدم.
برگومی: در زمانی که بازی میکردم بهترینهای فوتبال جهان در ایتالیا توپ میزدند. بنابر این همواره فورواردهای استثنایی مقابل ما قرار میگرفتند که کار فوق العاده مشکل میشد، اما در دربی من همیشه مقابل مارکو فان باستن خیلی تحت فشار قرارگرفتم.
**میلان تیمی شکست ناپذیر با مدیریت برلوسکونی
بارزی: من شاهد چندین نسل و تغییرات زیادی بودم. از لیبرو و بازی فوق العاده دفاعی گرفته تا پوشش سازمان یافته و تفکر تهاجمی آریگو ساچی. در این میان ذهنیت و دیدگاه برلوسکونی، فوق العاده بود. او هدفش پیروزکردن و ایجاد شادی برای هواداران بود. میتوانم ادعاکنم با تحولاتی که در سایه مربیگری ساچی و مدیریت برلوسکونی صورت گرفت، انقلابی در فوتبال ایتالیا رخ داد و دوره جدیدی آغازشد.
برگومی: به عنوان یک اینتری، میتوانم بگویم وقتی برلوسکونی به آث آمد، تعادل میان دو تیم شهر برداشته شد تا این که در سایه همان تغییرات، ماسیمو موراتی سال ۱۹۹۵ مدیریت اینتر را برعهده گرفت. به این ترتیب دومرتبه به جایگاه خوب خود بازگشتیم. یک اسکودتو و دو جام یوفا بردیم. با این حال باید اذعان کرد آث در حوزههای دیگر هم کارکرد. آنها جلوتر قدم برداشتند.
**افتخار بازوبند کاپیتانی برای دو تیم میلان
بارزی: در میلان کاپیتانی برای مدت طولانی یک افتخار بوده. در آث شاهد بودیم که جیانی ریورا، خود من، پائولو مالدینی سالها بازوبند را داشتیم. در اینتر هم ساندرو ماتزولا، برگومی و زانتی کاپیتان بودند. حالا خیلیها میپرسند چرا امروزه چنین چیزی دیگر وجودندارد؟ در پاسخ باید گفت میلان احتمالا یکی از معدود باشگاههایی است که چنین سابقهای دارد. در فوتبال امروزی، تکرار امری غیر ممکن به نظر میرسد. چون وسوسههای زیادی هست و علاقههای شخصی هم بیش از حد هستند. شاید امکانات مالی برای بازیکنان حرفهای خوب شده، اما در عین حال احساس تعلق و اشتیاق از بین رفته. باورنمی کنید اگر بگویم در آن زمان ارتباط با هواداران، ملموستر بود. فوتبال تماسی عاشقانه و شعر بود.
برگومی: حرفه ایها هنوز هم تنشهای دربی را امروز احساس میکنند، البته به روشی متفاوت با آن زمان. خب، ما میلانی بودیم و مثل بارزی از نوجوانی در اینجا کار را شروع کرده بودیم. با تیم بزرگ شدیم. تیم، خانواده مان بود. همه از دربیهای رده جوانان همدیگر را میشناختیم و ارزش آن را درک میکردیم. نمیگویم بهتر بود، اما حس عاشقانه تری داشتیم. فوتبال کنونی به شکلی متفاوت با گذشته توسعه یافته و ما چارهای نداریم جز این که به آینده نگاه کنیم.
**ورزشگاه سن سیرو
بارزی: سن سیرو از نظر من یعنی زیباترین ورزشگاه دنیا و دومین خانه من.
برگومی:تعریف من از سن سیرو اینگونه است که شما از هر جای این ورزشگاه میتوانید منظره فوق العاده ایی از بازی داشته باشید. نشستن در جاهای مختلف آن را در این همه سال تجربه کرده ام. از این رو میگویم این ورزشگاه سمبل همه استادیومهای سراسر جهان است.
**دربی جدید
بارزی: هر دو تیم فلسفههای فوتبالی آتشین و متفاوتی دارند. میلان چند سال قبل پروژه جوانان را شروع کرد، اما اکنون آنقدر تجربه کسب کرده که بتواند در نیمه نهایی لیگ قهرمانان برنده شود. مردم میخواهند تیمی هجومی ببینند. تیمی که شگفت زده میشود و ریسک میکند. اینها همیشه جزو علامت تجاری آث میلان بوده اند. در هر حال من نمونه دیگری از این دربی را سراغ ندارم. کمتر شهری شاید در جهان باشد که دو تیم آن از نظر عناوین، افتخار و سنت تا این حد بزرگ و نزدیک به هم باشند.
برگومی: اینتر از سر نیاز مجبور به تلاش و تحول شد. اگر شما مرتب بازیکن بسازید و بفروشید در نهایت بازار به شما بازیکنان با تجربهای مثل ادین ژکو، فرانچسکو آسربی و یا هنریک مخیتاریان را میدهد. حریف تغییر نسل را انتخاب کرد و به طرز شگفت انگیز موفق بود. حالا دو فلسفه مختلف و دوسیستم بازی متفاوت برابر هم قرار میگیرند. چیزهای که باعث بالا رفتن هیجان بازی میشوند.
**شانس موفقیت در دربی جدید
بارزی: دو تیم به هم نزدیک هستند. اگر بنشینی و درباره شانس بیشتر تیمت فکرکنی، مطمئن باش بدشانسی میآوری و ناکام میشوی. به نظرم این دربی، نبردی فشرده و کاملا نزدیک خواهد بود که در نهایت هر کدام که راهی بازی فینال در استانبول شود، واقعا شایسته است.
برگومی: فکر کنم اینتر بیشتر شانس داشته باشد، چون در زمانی مناسب، روحیه و آمادگی خود را به دست آورد. همچنین تیم در دو دربی آخر برنده شده که میتواند یک مزیت روانی باشد. در ایتالیا متاسفانه باخت خیلی بد است. در حالیکه اگر همه توان تان را خرج کرده اید، اما باختید، میتوانید فردای آن روز با وجدان راحت به آینده نگاه کنید. باید با برنده دست بدهید و بردش را تبریک بگویید. چون به هرحال باخت بخشی از فوتبال است.