فرهنگ و هنر

«اودلاجان»؛ مرگ تدریجی یک رؤیا!

او به سختی می توانست آن را باور کند. فرار تهران به اندازه روز کرنا و آپارتمان شلوغ است ، اما با وجود این ترکیبی شگفت انگیز که مردم از آن عبور می کنند ، مسیر تاریخی “اودلاجان” به نظر می رسد این یک جای دیگر در جهان است. سکوت ، تنبلی و معاشرت.

«اودلاجان»؛ مرگ تدریجی یک رؤیا!

در تاریخ اول اکتبر سال 2016 ، توانبخشی و ترمیم بازار ادیانجان با هدف ایجاد مکان دائمی برای کمک به کارکنان با تهیه نزدیک به 20 اتاق تاسیس شد. این بازار که قول داده است اندازه خانه خود را به 140 افزایش دهد ، اکنون چهار سال متوقف شده است زیرا دو فروشگاه از دو طرف وجود دارد.

هیچ انكاری وجود ندارد كه بازار هنر ، عمدتاً اودلاجان ، قبل از ویروس كرونا رشد نكرده باشد ، اما با بسته شدن چندین بازار موجود در نوروز و همچنین تأثیر آن در سال بورس ، بازار كار رو به زوال است. در حال حاضر نگران کننده ترین وضعیت زندگی تولید کنندگان این محصولات در شهرها و روستاها است که به وضوح هیچ کمکی از طرف مسئولان دریافت نمی کنند.

اگر این روزها به بازار تهران بازدید می کنید و فرصتی برای فرار از فضای نسیم و پر جنب و جوش ناشی از ویرانی های ویرانگر میدان نوروزخان را خواهید داشت ، می توانید در اودلاجان و فروشندگان کوچک و متنوع آن پایان دهید. و آنچه شما را در مورد بی دقتی کسانی که از Corona می ترسند نگران است. فضایی کاملاً امن و امن در این منطقه فراهم کنید.

ممکن است راه خود را ترک کند و برگردد ، یا ممکن است بخواهید زمان بیشتری را در گوشه گوشه بازار تهران بگذرانید. در حال حاضر بعید به نظر می رسد که گنج شما به حساب بیاید و چشمان شما جلوه ای از زیبایی معدود افرادی را به خود جلب کند که برخی از آنها را به زیبایی ، حیله ، گوشواره یا گبه جذب کرده و در ادامه دنبال کنید. صاحب فروشگاه بازی می کند.

هرچه کمتر به خودتان اهمیت دهید ، احتمال همکاری با کرونا و نتایج را بیشتر خواهید کرد. اما اگر حوصله دارید و فکر می کنید ، با یک نگهبان که در وسط بازار ایستاده است و یک کلاه بسته را می پوشید ، گپ می زند ، به شما می گوید همان اتفاقی که برای اودلاجان پیش از کرونا افتاد ، و این روزها کمی “جالب” از حد معمول است. “وجود داشته است.

این ایده خوبی است که سخنان گاردین را جدی نگیرید و اجازه ندهید که بخاطر خستگی خود در انجام همان کارها در یک مکان آرام و بدون درد پاسخگو باشند ، اما وقتی در کلاه یک تاجر بنشینید نشستن روی سکوی نزدیک فروشگاه خود را با گره زدن یا صحبت کردن با همکارانشان یا از طریق تلفن. سپس تفکر شما تغییر خواهد کرد.

به عنوان مثال ، به شومینه مینای دندان بروید و از جوان خوش تیپ پشت درب بپرسید ، که او را با زیور آلات و گلدان های زیبا احاطه کرده است و می گوید که او همچنین “طراح” است چه “، از شرایط بازار با گفتن این جمله شروع می شود ، “این روزها بازار خوب نیست. او امتناع كرد” قبل از اینكه اوللاجان به بازارچه صنایع دستی تبدیل شود ، پلاستیک و بازار بود ، هنوز هم بسیاری از مغازه های پلاستیک فعالیت و فعالیت می كردند. در حال تغییر “این اتفاق نیفتاده است. چهار سال از آن زمان می گذرد ، اما مانند سایر بازارهای تهران بد نیست.”

وی در ادامه گفت: “این بازار باید محلی برای فرهنگ سازمانی باشد ، اما وقتی رسانه ها کمیاب هستند ، هیچ کس آن را نمی داند ، حتی اپراتورهای تور!” وی به سوء ظن افزود: “شاید آنها بیشتر را برگزیدند زیرا در اینجا خوب عمل نمی کنند ، به سراغ او نمی آیند.” شکایت وی در اینجا متوقف نمی شود ، وی ادامه داد: از طرف دیگر نخست وزیر شرکت غیر سازمان یافته چوب روی چرخ های ما می گذارد.

وی گفت: دیگر مهم نیست که مردم صنایع دستی خریداری کنند ، بنابراین این یکی از دلایلی است که تجارت ما به خوبی انجام می شود.

با ادامه سفر خود ، فروشگاه فروش صنایع دستی اصفهان می تواند چشم شما را جلب کند و پیرمردی را در حاشیه فروشگاه خواهید دید که به رهگذران نگاه می کند ، اما وقتی به او می گویید وی در پاسخ به سؤالی که از همکار خود پرسیده است ، پاسخ داد: “این یک بازار برای متون اودلاجان بوده است. آنطور که باید در دسترس عموم قرار نگرفته است. این روزها پایین آمده است .البته ما نمی توانیم بگوییم که خرما را فروخته ایم. همه اینها کار ما این است که روزانه فروشگاه را باز و بسته کنیم. “

وقتی دید که به سخنان او علاقه مندید ، سخنان وی دوباره مرور شد و یکی از دلایل پایین بودن قیمت ها عدم تبلیغ خوب بود و وی گفت: نقطه فروش قدیمی است ، قبل از دست ساز ، مغازه های زیادی در آن وجود دارد ، و این موفقیت آمیز است. وی افزود: “اما آنجا كه وی مجبور شد دست به دست هنرها بزند ، ما مجبور شدیم كار خود را تغییر دهیم ، اما هیچ دانشی در این زمینه نداریم.” یک یا دو سکه و کمی مس را که فکر می کنید خوب است ، بخواهید و خداحافظی کنید.

آخرین شخصی که بازدید کردید جوانی بود که یک فروشگاه چرم باز کرده بود و جواب شما با دیگران متفاوت بود. این وضعیت موجود را حذف نمی کند ، اما می گوید: “ما صبر می کنیم و خواهیم دید. صنعت دست ساز سهم خود را از رشد دارد و سریعتر از سایر نقاط رشد می کند. “اگر کسی تولید کننده باشد ، تجارت آنها در بازار اودلاجان پیش می رود.”

مخالفت با سخنان او و مقایسه با سخنان سایر همكارانش ، مخالفان را تقویت كرد و تأكید كرد: “ما تولیدكننده بودیم و قبل از شیوع كرونا در شرایط خوبی بودیم.” حتی در حال حاضر ، ما در وضعیت بدی نیستیم. “به طور کلی ، بازار کار جایگاه خود را دارد و اگر کسی آن را نشناسد ، دیگر نمی گذرد.”

اگر خانه را برای فروش چرم ترک کنید ، در انتهای بازار چیزی نمانده است. این شما را به یاد صداهای فراموش نشدنی پامنار می اندازد ، که اکنون گوش های شما را در مورد سکوت اودلاجان فراموش می کند. وقتی سرتان را می چرخانید ، می بینید که کار و تجارت فنی رضایتبخش نیست ، در مقابل شما ، جمعیت پر از حواس پرتی هستند.

اکنون جاده تاریخی در اودلاجان قرار دارد که بر خلاف پیشینیانش ، به نظر می رسد هیچ جای دیگری باقی نماند و ترافیک جاده با سر و صدایی جایگزین شود و شما آثار هنری را پشت سر بگذارید.

پایان ماموریت

دکمه بازگشت به بالا