اتاق توبه، اوج نبوغ زاکانی و مدیرانش

این خانم پس از منقلب شدن و گریه شدید متحول می شود و از طرف بانویی محجبه یک روسری متبرک دریافت می کند و قول می دهد به احترام شهدا دیگر این شال از روی سرش نیفتد. به همین سادگی و همین قدر مبتذل و سطحی و بگذارید بی تعارف بگویم: احمقانه. در این که تقدیر تاریخی ما چهارنعل تاختن به سوی سکولاریسم است هیچ شکی نیست. در این که متولیان و مدعیان مفاهیم و امر مقدس در این میانه نقش بسزایی دارند و بیش از دیگران زمینه ساز قداست زدایی از جامعه ایرانی هستند نیز شکی نیست. اما سخافت و ابتذال هم حد و حدودی دارد. وهن و توهین به برخی باورها و مفاهیم نیز. توبه یک امر کاملا شخصی و باطنی است. یک ارتباط کاملا رمز آمیز و محدود به رابطه خالق و مخلوق که هیچ کس را در آن خلوت راه نیست. به همین دلیل در اسلام اعتراف به گناه در نزد دیگران مذموم شمرده می شود. البته که دوستانِ طراح این طرح بدیع شاید نام اتاق توبه را چندان نپسندند و هم چنان اصرار داشته باشند این حرکت را یک کار فرهنگی تمیز بنامند اما در این صورت هم مشکل اصلی هم چنان پابرجاست و متولیان این امر باید به بسیاری از پرسش ها پاسخ دهند.
اول از همه این که چرا کارکرد سید و سالار شهیدان که قرن ها حافظ و حارس هویت قومی و ملی این سرزمین بوده صرفا به حجاب محدود شده؟ آن هم حجابی که هر روز به یک شکل است. تا چندی پیش حضرات به کم تر از چادر رضایت نمی دادند. کم کم چادر جایش را به مانتو و روسری داد و اندک اندک به یک بلوز و شلوار و شال ختم شد. آن هم شالی که بیشتر کارکردی نمادین دارد و قرار نیست خیلی هم شراره های دوزخ را بپوشاند بلکه فقط دور گردنتان باشد کافی است. کانه امام سوم شیعیان هم تابع قبض و بسط تئوریک مدیران شهرداری تهران است و با سلیقه و رای آن ها دین و شریعتش را هماهنگ می کند. از این نکته هم بگذریم یک سئوال مهم تر می ماند. آیا همه اولیاء و انبیاء الهی فقط و فقط برای همین حجاب مورد نظر حضرات مبعوث شدند؟ آن همه شهید چه؟ آن همه خون از صدر اسلام تا همین امروز بر خاک ریخت تا نیمی از جمعیت کره زمین یعنی فقط خانم ها حجابشان را رعایت کنند؟ آن هم حجابی که هر روز یک متر و معیار دارد؟ می دانید همین حجاب برتری که دوستان خودارزشی پندار آن را به بزرگان دینی نسبت می دهند یک زمانی عین مفسده به شمار می رفته؟ بروید و نظرات شیخ فضل الله نوری را درباره حجاب زنان و چادر چرخی بخوانید تا حساب کار دستتان بیاید. هرچند خواندن و تامل کردن برای ظاهرپرستان حکم شکنجه را دارد و در شمار شدیدترین عذاب های دنیوی و اخروی به شمار می آید اما آدمیزاد چیزهایی در مورد کسب و کارش بداند خیلی هم بد نیست.
راستی تکلیف شهید سید حسن نصرالله چه می شود که کلی طرفدار بی حجاب دارد و یک بار هم به طرفداران بی حجابش تذکر حجاب نداد؟ تذکر که نداد هیچی بلکه برای جولیا پطرس بی حجاب که از قضا خواننده هم بود پیغام و پسغام مهرآمیز فرستاد. بگذریم. نمی خواهم بیش از این اذیتتان کنم اما حالا که سر صحبت باز شد بد نیست به این پرسش ها هم بیندیشید: آیا این ضریح نمادین و تصاویر شهدا می توانند اختلاسگری را به خود بیاورند؟ یا فلان عالم بی عمل را؟ یا آن مدیر دین فروش و کذاب را؟ یا فلان پیمانکار شهرداری را که با یک پروژه سفارشی می تواند خرج و مخارج هفتاد نسل بعد از خودش را فراهم کند؟ اگر چنین اتفاقی افتاد بازهم فیلمش را در شبکه های اجتماعی منتشر می کنید؟ اصلا بی خیال. شاید شما درست می گویید و به احتمال قریب به یقین مراد بزرگان دینی از «العدل اساس الملک» همین شال و روسری بوده و مترجمان ما سوادشان قد نمی داده تا عدل را درست ترجمه کنند اما در این صورت بازهم این سئوال پیش می آید که در تمامی این چهل و چند سال شماها کجا بودید؟ دست کم در شهریور 1401 کجا بودید؟ چرا با همین طرح شگفت انگیزتان به آن همه آشوب و بلوا خاتمه ندادید و گذاشتید آن همه هزینه روی دست مملکت گذاشته شود؟ از همین ماکت ها در چند جای شهر بنا می کردید تا فوج فوج فریب خوردگان بی حجاب و شُل حجاب از گذشته و حال و آینده خود توبه کنند و به دامان پُر آنلاین شما پناه بیاورند. واقعا چرا نبوغتان را از ما دریغ کردید؟ چرا؟