اقتصادی

آقایحیی؛ برانکو هم اعتراض می‌کرد ولی انگیزه بازیکنان را نمی‌کشت!

آقایحیی؛ برانکو هم اعتراض می‌کرد ولی انگیزه بازیکنان را نمی‌کشت!

«هیچکس اراده‌ای ندارد که یک تیم خاص قهرمان شود؛ اراده این است که ما قهرمان نشویم، چون من سرمربی پرسپولیس هستم.»

این تنها بخشی از مصاحبه طوفانی یحیی گل‌محمدی پس از تساوی خانگی مقابل آلومینیوم اراک بود. دیداری که پرسپولیسی‌ها معتقد بودند مانند دو بازی قبلی در آن از اشتباهات داوری متضرر شده و حق‌شان کسب سه امتیاز مسابقه بوده است. نکته قابل تامل بازی دیروز اما نه اشتباهات داوری بلکه صحبت‌های عجیب گل‌محمدی بود.

سرمربی پرسپولیس که به شدت از اتفاقات داوری عصبانی بود به صراحت از هواداران این تیم خواست که تا یک سال و نیم آینده قید قهرمانی را بزنند و حتی اعلام کرد که می‌خواهد از هفته آینده با تیم دوم به مصاف رقبا برود. حال سوال اینجاست که اگر گل‌محمدی تا این حد اطمینان دارد که به خاطر او می‌خواهند قهرمانی را از تیمش بگیرند، پس چرا استعفا نمی‌دهد که پرسپولیس از این ماجرا ضربه نخورد؟ اصلا اگر پرسپولیس در پایان فصل جام قهرمانی را بالای سر برد، گل‌محمدی برای صحبت‌های امروز خود چه توضیحی خواهد داشت؟

رفتار دیروز گل‌محمدی از سرمربی بزرگی مانند او که دو بار قهرمان لیگ شده و خیلی‌ها او را آینده نیمکت تیم ملی می‌دانند بعید بود. کافی است یحیی سه بازی اخیر پرسپولیس را تماشا کند تا ببیند جدا از اتفاقات داوری عملکرد فنی تیمش هم افت فاحشی داشته است. آن‌ها دیروز مقابل آلومینیوم تنها 2 شوت در چارچوب داشتند و مقابل فولاد و ذوب‌آهن هم بهتر از این نبودند. البته که افت مقطعی برای هر تیمی پیش می‌آید اما هنر این است که سرمربی بتواند بازیکنان را به فرم مطلوب برگرداند.

حتی اگر واقعا نیرویی در کار باشد که قهرمانی را از پرسپولیس بگیرد، باز هم واکنش گل‌محمدی نمی‌تواند کمکی به این تیم کند. او می‌توانست از دل همین ماجرا به بازیکنان تیمش انگیزه دهد تا آن‌ها با انرژی بیشتری برای دیدارهای بعدی تلاش کنند اما او دقیقا برعکس آن را انجام داد و تمام روحیه باقیمانده در آن‌ها را کشت. مصاحبه یحیی من را یاد روزی انداخت که برانکو خسته از اشتباهات داوری یک مصاحبه تند و تیز انجام داد و در پایان گفت:« اما ما قهرمان خواهیم شد!»

بله برانکو هم مثل یحیی و تمام مربیان به اتفاقات بیرون زمین اعتراض می‌کرد اما هرگز امید و انگیزه بازیکنان را نمی‌کشت.

۲۵۸ ۲۵۸

دکمه بازگشت به بالا