خلاصه میراث فرانسوی نیچه | تبارشناسی پساساختارگرایی (شریفت)
خلاصه کتاب میراث فرانسوی نیچه: تبارشناسی پساساختارگرایی ( نویسنده آلن د. شریفت )
کتاب «میراث فرانسوی نیچه: تبارشناسی پساساختارگرایی» اثر آلن د. شریفت، به بررسی ارتباط عمیق و پیچیده میان اندیشه های نیچه و متفکران برجسته پساساختارگرای فرانسوی می پردازد و نشان می دهد چگونه این فلاسفه، وارثان حقیقی نیچه در قرن بیستم شدند. این اثر، ادعای مبهم بودن فلسفه فرانسوی را به چالش می کشد و ریشه های محکم نیچه ای را در آن آشکار می کند.
این کتاب خواننده را به سفری روشنگرانه در دنیای فلسفه قاره ای دعوت می کند و به او کمک می کند تا جایگاه نیچه در شکل گیری جریان های فکری معاصر، به ویژه پساساختارگرایی، را درک کند. آلن د. شریفت با دقت و تحلیل عمیق، چگونگی جذب، تفسیر و بازآفرینی مفاهیم نیچه ای توسط فلاسفه ای چون ژاک دریدا، میشل فوکو، ژیل دلوز و هلن سیکسو را روایت می کند. این پژوهش، نه تنها ابهامات پیرامون فلسفه فرانسوی را برطرف می کند، بلکه افق های جدیدی برای درک تأثیرگذاری نیچه بر مباحثی چون قدرت، میل، زبان، و زنانگی می گشاید. خواندن این کتاب تجربه ای ارزشمند برای دانشجویان فلسفه، پژوهشگران و هر علاقه مندی است که می خواهد درک عمیق تری از پیوندهای فکری میان یکی از بزرگ ترین فلاسفه آلمانی و جریان های پیشرو فلسفی فرانسه داشته باشد.
آلن د. شریفت و اهمیت «میراث فرانسوی نیچه»
آلن د. شریفت یکی از نام های شناخته شده در عرصه مطالعات فلسفه قاره ای و نیچه است. او با تخصص و دانش خود، پژوهش های قابل توجهی در زمینه تأثیر نیچه بر فلاسفه معاصر ارائه داده است. کتاب «میراث فرانسوی نیچه: تبارشناسی پساساختارگرایی» او، یکی از آثار برجسته و کلیدی در این حوزه محسوب می شود که در مجموعه «استخوان های روح» منتشر شده است. این کتاب به دلیل رویکرد پیشگامانه و تحلیلی خود، به سرعت به یک مرجع کلاسیک برای درک ارتباط میان نیچه و فلاسفه فرانسوی تبدیل گشت.
هدف اصلی شریفت در این اثر، فراتر از یک معرفی ساده است. او با دقت تلاش می کند تا ارتباطات اغلب پنهان اما عمیق میان نیچه و نسل جدید فلاسفه فرانسوی را آشکار کند. این کتاب به وضوح نشان می دهد که چگونه ایده های نیچه، به مثابه بذرهایی بارور، در خاک فلسفه فرانسه جوانه زدند و به شکل گیری پساساختارگرایی کمک کردند. این اثر به خواننده امکان می دهد تا با دیدگاهی جامع، مسیر این تأثیرگذاری را دنبال کند و به عمق تفکر فلاسفه فرانسوی دست یابد.
نیچه، پیش بینی «فلاسفه آینده» و قرابت با فرانسه
فردریش نیچه، در طول حیات فکری خود، بارها به آینده فلسفه و ظهور «فلاسفه آینده» اشاره کرده بود. او معتقد بود که آثارش، به معنای واقعی کلمه، متعلق به پس از مرگ اوست؛ یعنی برای قرن های آتی و نسلی از متفکران نوشته شده است که قادر به درک عمق و رادیکال بودن ایده های او خواهند بود. جالب اینجاست که نیچه قرابت خاصی با فرهنگ و زبان فرانسوی احساس می کرد و به نظر می رسید که ظهور وارثان فکری او در فرانسه، نه تنها موجب شگفتی اش نمی شد، بلکه می توانست مایه خرسندی او باشد.
پدیده «نیچه فرانسوی» به این معناست که خوانش و تفسیری خاص از نیچه در فرانسه شکل گرفت که با سایر جریان های فکری در کشورهای دیگر متفاوت بود. این خوانش، فراتر از صرفاً پذیرش ایده های او، نوعی بازآفرینی و توسعه رادیکال مفاهیم نیچه ای بود. مفاهیم کلیدی نیچه مانند تبارشناسی، ارزیابی ارزش ها و مفهوم پیچیده و چندوجهی «خواست قدرت» در بستری جدید در فلسفه فرانسه بازتفسیر شدند. این بازتفسیرها، سنگ بنای پساساختارگرایی را تشکیل دادند و نشان دادند که چگونه اندیشه های نیچه می توانند به ابزارهایی قدرتمند برای نقد متافیزیک غربی و درک پدیده های اجتماعی و فرهنگی تبدیل شوند. این بخش، زمینه را برای ورود به بحث اصلی کتاب فراهم می کند و تأکید دارد که نیچه خود بستر را برای پذیرش افکارش در فرانسه فراهم آورده بود.
بررسی فصول اصلی کتاب: از نیچه تا پساساختارگرایی
کتاب «میراث فرانسوی نیچه» از آلن د. شریفت، با ساختاری دقیق و تحلیلی، خواننده را فصل به فصل با چگونگی تأثیر نیچه بر برجسته ترین متفکران پساساختارگرای فرانسوی آشنا می کند. این فصول، که هر یک به فیلسوفی خاص اختصاص دارند، نشان می دهند که چگونه نیچه به منبع الهام بخش برای شکل گیری ایده هایی چون ساخت زدایی، تبارشناسی قدرت، خواست قدرت و اقتصاد زنانه تبدیل شد. در ادامه، نگاهی عمیق تر به استدلال های شریفت در هر فصل خواهیم داشت.
فصل اول: دریدا: نقد تفکر تقابلی و ارزیابی ارزش ها
در فصل اول، شریفت به بررسی تأثیر تبارشناسی نیچه بر پروژه ساخت زدایی (Deconstruction) ژاک دریدا می پردازد. این فصل نشان می دهد که چگونه دریدا، با الهام از رویکرد نیچه به ارزیابی مجدد ارزش ها، به نقد متافیزیک حضور و ارزش های بنیادی در سنت فلسفه غرب پرداخت. دریدا همچون نیچه، به دنبال واژگون کردن سلسله مراتب های دوگانه (مانند عقل/احساس، حضور/غیاب، گفتار/نوشتار) بود که هزاران سال تفکر غربی را شکل داده بودند.
شریفت توضیح می دهد که ساخت زدایی دریدایی، به نوعی ادامه تبارشناسی نیچه ای است. نیچه با تبارشناسی خود، به ریشه یابی مفاهیم اخلاقی و ارزشی می پرداخت و نشان می داد که چگونه این مفاهیم، اغلب از دل میل به قدرت یا واکنش های روانی شکل گرفته اند. دریدا نیز با همین روحیه، متن ها و مفاهیم فلسفی را واکاوی می کند تا تقابل های پنهان و نابرابری های موجود در آن ها را آشکار سازد. این رویکرد مشترک، در مواجهه با متون و سنت فلسفی، یک شباهت بنیادی را نشان می دهد: هر دو فیلسوف به جای پذیرش بدون چون و چرای معنای ظاهری، به دنبال آشکارسازی لایه های پنهان و ساختارهای قدرت در زیربنای گفتمان ها هستند. آثاری چون «درباره گراماتولوژی» دریدا، به وضوح این تأثیر نیچه ای را در نقد تقدم گفتار بر نوشتار و ساختارشکنی مفاهیم بنیادی نشان می دهند.
فصل دوم: فوکو: تبارشناسی، قدرت و صورت بندی مجدد سوژه
فصل دوم کتاب، به بررسی عمیق تر ارتباط تبارشناسی میشل فوکو با تبارشناسی نیچه ای اختصاص دارد. شریفت استدلال می کند که فوکو، نه تنها از روش تبارشناسی نیچه الهام گرفته، بلکه آن را به ابزاری قدرتمند برای تحلیل رابطه ی قدرت و دانش، و همچنین صورت بندی مجدد سوژه (subject) تبدیل کرده است. نیچه با تبارشناسی اخلاق، نشان داد که چگونه مفاهیم اخلاقی از دل روابط قدرت و اراده به سلطه شکل می گیرند. فوکو این رویکرد را گسترش می دهد و به تحلیل مفاهیم «قدرت/دانش» و «زیست سیاست» می پردازد.
از دیدگاه فوکو، دانش هرگز از قدرت جدا نیست؛ بلکه هر ساختار دانشی با یک رژیم قدرتی خاص گره خورده است. این ایده، ریشه های عمیقی در تحلیل های نیچه از قدرت و اراده دارد، جایی که حقیقت نیز خود نتیجه ای از تفسیرها و ارزیابی های وابسته به قدرت تلقی می شود. شریفت در این فصل نشان می دهد که چگونه فوکو با تکیه بر این مبانی نیچه ای، به نقد سوژه مدرن و چگونگی «صورت بندی مجدد سوژه» در طول تاریخ می پردازد. او استدلال می کند که سوژه، موجودیتی ثابت و ازلی نیست، بلکه محصول نیروهای تاریخی و گفتمان های قدرتی است که هویت او را شکل می دهند. آثاری چون «تاریخ جنون»، «مراقبت و تنبیه» و «تاریخ جنسیت» فوکو، نمونه های بارزی از این تبارشناسی فوکویی هستند که عمیقاً از نیچه الهام گرفته اند و نحوه شکل گیری نهادها، دانش ها و هنجارهای اجتماعی را از منظر قدرت و کنترل بررسی می کنند.
فصل سوم: دلوز: به کارگرفتن نیچه: تبارشناسی، خواست قدرت، و دیگر ماشین های میل گر
فصل سوم، نقطه اوج تحلیل شریفت در مورد نقش محوری نیچه در فلسفه ژیل دلوز است. دلوز نه تنها تحت تأثیر نیچه قرار گرفت، بلکه او را به شیوه ای منحصربه فرد و رادیکال تفسیر و به کار گرفت. شریفت توضیح می دهد که دلوز، «خواست قدرت» نیچه را نه صرفاً به عنوان اراده ای برای سلطه، بلکه به عنوان یک نیروی مولد، خلاق و سازنده در نظر می گیرد. این تفسیر، خواست قدرت را از بار معنایی منفی رها کرده و آن را به پتانسیلی بی پایان برای آفرینش و شدن تبدیل می کند.
از نظر دلوز، تبارشناسی نیچه ابزاری است برای بررسی ریشه های غیرعقلانی و نیروهای زیربنایی پدیده ها، نه صرفاً کشف یک منشأ واحد. شریفت به مفهوم «ماشین های میل گر» در «آنتی ادیپ» (اثر مشترک دلوز و گتاری) اشاره می کند و ارتباط آن ها را با انرژی های بی کران و دیونوسیوسی نیچه ای برقرار می سازد. این ماشین ها، نمادی از جریان های بی حد و حصر میل و تولید هستند که پیوسته در حال اتصال و گسست، و آفرینش و ویرانی اند. این جریان ها، در تقابل با ساختارهای سرکوبگر و سازمان یافته ای قرار می گیرند که میل را در چارچوب های مشخص محبوس می کنند.
دلوز همچنین مفاهیم کلیدی نیچه مانند «بازگشت ابدی» و «تفاوت و تکرار» را به گونه ای رادیکال بازتفسیر می کند. «بازگشت ابدی» در نگاه دلوز، نه به معنای تکرار کسالت بار همان، بلکه به مثابه فرصتی برای آفرینش تفاوت و تأیید رادیکال شدن است. «تفاوت و تکرار» نیز نشان می دهد که چگونه تکرار، همواره تفاوت را در خود حمل می کند و هرگز تکرار صرف نیست. این رویکرد، هستی را به مثابه جریانی پیوسته از تفاوت و آفرینش در نظر می گیرد که با روحیه پویا و زندگی محور فلسفه نیچه همخوانی دارد. این فصل به خوبی نشان می دهد که دلوز چگونه نیچه را نه یک متن مرده، بلکه یک نیروی زنده و ابزاری برای اندیشیدن به شیوه های نوین می دانست.
فصل چهارم: سیکسو: در باب فضیلت هدیه دادن به مثابهٔ اقتصاد زنانه
در فصل چهارم، شریفت به بررسی چگونگی تأثیر نیچه بر فمینیسم فرانسوی، و به ویژه بر اندیشه هلن سیکسو، می پردازد. این فصل نشان می دهد که نیچه، با نقد عقلانیت پدرسالار و تأکید بر جنبه های دیونوسیوسی هستی، راه را برای بازاندیشی در مفاهیم زنانگی و بدن گشود. سیکسو، فیلسوف و نویسنده فمینیست، با الهام از نیچه، مفهوم «نوشتن زنانه» (écriture féminine) را مطرح می کند. این شیوه نوشتن، در تقابل با منطق مردسالار و عقلانیت خطی قرار می گیرد و به دنبال بیان تجربیات زنانه از طریق زبانی غیرمرسوم، پویا و شورانگیز است. این زبان، مانند جریان های دیونوسیوسی، فراتر از مرزها و ساختارهای از پیش تعیین شده حرکت می کند.
شریفت در این بخش، مفهوم «فضیلت هدیه دادن» و «اقتصاد زنانه» را از دیدگاه سیکسو تحلیل می کند و ریشه های نیچه ای آن را نشان می دهد. از دیدگاه سیکسو، اقتصاد زنانه برخلاف اقتصاد مردانه که بر تملک، انباشت و کنترل استوار است، بر اساس بخشش بی قید و شرط، فراوانی و جریان آزاد میل عمل می کند. این ایده، با نقد نیچه بر اخلاق بردگان و ارزش های سودمحور، و تأکید او بر سخاوت روح و آفرینش، همخوانی دارد. سیکسو، با تکیه بر جنبه های «دیونوسیوسی» نیچه، مفهوم زنانگی را نه به عنوان یک نقص یا کمبود، بلکه به عنوان یک منبع بی کران از خلاقیت، شور و زندگی بازتعریف می کند. این فصل به زیبایی نشان می دهد که چگونه ایده های نیچه توانستند در بستری کاملاً متفاوت، به ابزاری برای نقد فمینیستی و بازاندیشی در هویت جنسیتی تبدیل شوند.
فصل پنجم: چرا فرانسوی ها دیگر نیچه ای نیستند؟
فصل پنجم کتاب، پرسشی تأمل برانگیز را مطرح می کند: چرا پس از دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی، تأثیر مستقیم نیچه در فلسفه فرانسه رو به افول گذاشت؟ شریفت در این بخش، به تحلیل چرایی این تغییر می پردازد و عوامل مختلفی را برای آن برمی شمارد. یکی از دلایل اصلی، ظهور جریان های فکری جدید و به ویژه «فلاسفه جدید» (Nouveaux Philosophes) بود که در اواخر دهه ۷۰ میلادی در صحنه فکری فرانسه ظاهر شدند. این فلاسفه، اغلب با دیدگاه های رادیکال پساساختارگرایی مخالفت می کردند و به سمت بازگشت به اخلاق، حقوق بشر و نقد توتالیتاریسم گرایش داشتند.
بخشی مهم از این فصل به انتقاد از «می ۶۸» و چگونگی تأثیر آن بر تغییر رویکرد فلاسفه می پردازد. اعتراضات دانشجویی و کارگری می ۶۸، که بسیاری از فلاسفه پساساختارگرا آن را به عنوان نمادی از رهایی و نفی ساختارهای سرکوبگر می دانستند، بعدها مورد نقد شدید فلاسفه جدید قرار گرفت. آن ها، با نگاهی بدبینانه به پیامدهای می ۶۸، آن را مسبب هرج ومرج و ناکارآمدی های اجتماعی دانستند. شریفت در این بخش، نقل قولی مهم از کتاب را تحلیل می کند که نشان دهنده «نفرت از می ۶۸» در میان برخی از این فلاسفه جدید است.
مدتی است که سازوکار سیاسی ما مبتنی است بر انتخابات. انتخابات جایگاهی خاص، یا روزی خاص در تقویم نیست. بیشتر شبیه چهارچوبی است که شیوهٔ فهم و ادراک ما از چیزها را تحت تأثیر قرار می دهد. همه چیز در این چهارچوب طراحی می شود و درنتیجه معوج می شود. شرایط خاص انتخابات امروز سطح معمول اباطیل را بالا برده است. فلاسفهٔ جدید خود را از آغاز درون این چهارچوب قرار دادند. چندان مهم نیست که برخی از آن ها ابتدا با وحدت چپ مخالف بودند، و دیگران می خواستند همچون تیم فکری در خدمت میتران درآیند. این دو تمایل از نظر مخالفت با چپ یکسان بودند، اما به خصوص در قالب مضمونی وحدت یافتند که در نخستین کتاب های آن ها دیده می شد: نفرت از می ۶۸. و آن ها موضوع خود را براساس این نفرت بنا کردند: «ما در سال ۶۸ در جریان اوضاع بودیم (واقعاً بودند؟)، و باید بگوییم که احمقانه بود، اصلاً دلیلی ندارد که دوباره انجامش دهیم». تمام آنچه عرضه می کنند همین است: تلخی ۶۸. به این معنا کاملاً برای چهارچوب انتخاباتی کنونی مناسب اند، با هر سوگیری سیاسی دلخواه. همه چیز از فیلتر این چهارچوب می گذرد: مارکسیسم، مائوئیسم، سوسیالیسم و غیره. و نه به این دلیل که نزاع های واقعی دشمنان جدید، مسائل جدید یا راه حل های تازه یافته اند. صرفاً به این دلیل که انقلاب باید ناممکن اعلام شود ـ همه جا و در همهٔ زمان ها. همین مسئله توضیح می دهد که چرا مفاهیمی که داشتند به شیوه ای کاملاً متفاوت عمل می کردند (قدرت ها، مقاومت ها، امیال، حتا «عوام») بار دیگر جهانی شده اند، و در وحدت کسل کنندهٔ قدرت، قانون، دولت و غیره گرد آمده اند. این نکته همچنین توضیح می دهد که چرا سوژهٔ متفکر بازگشته است: تنها امکان انقلاب، البته از نظر فلاسفهٔ جدید، کنش ناب متفکری است که فکر می کند انقلاب ناممکن است.
این نقل قول، تحلیلی سیاسی-فلسفی از چرخش فکری آن دوران ارائه می دهد و نشان می دهد که چگونه فضای سیاسی و اجتماعی، بر جهت گیری های فلسفی تأثیر گذاشت. در واقع، این فصل به خواننده می فهماند که چگونه تغییرات اجتماعی و سیاسی، می تواند به تغییر در اهمیت و پذیرش یک فیلسوف بزرگ مانند نیچه در یک بستر فکری خاص منجر شود.
بخش های تکمیلی کتاب: «در باب فلاسفهٔ جدید» و گفت وگو با ژیل دلوز
علاوه بر فصول اصلی، کتاب «میراث فرانسوی نیچه» شامل دو بخش تکمیلی مهم است که به درک عمیق تر موضوع کمک می کنند. بخش اول، با عنوان «در باب فلاسفهٔ جدید»، به طور مستقل و مفصل تر به جریان فکری «فلاسفه جدید» می پردازد. این بخش، به خواننده دیدگاهی جامع تر درباره ظهور این جریان، انتقادات آن ها به رادیکالیسم پساساختارگرایی و دلایل افول نسبی تأثیر مستقیم نیچه در فلسفه فرانسه در دوره های بعدی ارائه می دهد. شریفت در این بخش، به استدلال های فلاسفه جدید، ریشه های سیاسی و اجتماعی آن ها و تأثیرشان بر فضای فکری فرانسه می پردازد.
بخش دوم و پایانی، یک گفت وگوی ضمیمه شده با ژیل دلوز است. این گفت وگو، که به خودی خود اثری ارزشمند است، به خواننده اجازه می دهد تا از زبان یکی از برجسته ترین وارثان فکری نیچه، به درک مستقیم تری از تفسیر او از نیچه دست یابد. دلوز در این گفت وگو، با صراحت و عمق، به توضیح دیدگاه های خود درباره نیچه، مفهوم خواست قدرت، تبارشناسی و سایر مفاهیم مرتبط می پردازد. این بخش، تکمیل کننده فصول قبلی کتاب است و ابعاد جدیدی به درک خواننده از پیچیدگی ها و غنای تأثیر نیچه بر فلسفه دلوز می افزاید. حضور این گفت وگو، کتاب شریفت را به منبعی جامع تر و معتبرتر برای پژوهشگران تبدیل می کند.
نتیجه گیری: میراث پایدار نیچه در اندیشه معاصر
کتاب «میراث فرانسوی نیچه: تبارشناسی پساساختارگرایی» اثر آلن د. شریفت، به شکلی قانع کننده نشان می دهد که تأثیر نیچه بر پساساختارگرایی فرانسوی، نه یک تصادف تاریخی، بلکه نتیجه یک انتخاب آگاهانه و بازتفسیر خلاقانه از سوی فلاسفه ای چون دریدا، فوکو، دلوز و سیکسو بوده است. این فلاسفه، با درک پتانسیل رادیکال اندیشه های نیچه، از آن به عنوان ابزاری قدرتمند برای نقد متافیزیک غربی، ساختارهای قدرت و مفاهیم سنتی سوژه بهره بردند. شریفت به ما می آموزد که چگونه این «نیچه فرانسوی»، با خوانش های نوآورانه خود، به شکلی بنیادی در شکل گیری جریان های فکری قرن بیستم و اندیشه معاصر نقش ایفا کرده است.
این کتاب، با روشن کردن ارتباطات پیچیده فکری میان نیچه و این متفکران، به خواننده فرصت می دهد تا به عمق فلسفه قاره ای دست یابد و درک دقیق تری از ریشه ها و تحولات آن پیدا کند. میراث نیچه، با وجود تغییر و تحولات در صحنه فکری، همچنان به عنوان یک منبع الهام بخش و چالش برانگیز در فلسفه معاصر باقی مانده است. مطالعه این کتاب، نه تنها به درک دقیق تر «پساساختارگرایی» کمک می کند، بلکه بر اهمیت ادامه پژوهش در آثار نیچه و وارثان فکری او برای درک جامع تر فلسفه امروز تأکید می ورزد. این اثر، دعوتی است به مطالعه کتاب اصلی برای یک تجربه فکری عمیق تر و جامع تر از این پیوندهای فکری.
این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم؟
این کتاب به دانشجویان و پژوهشگران فلسفه، به ویژه در حوزه های فلسفه قاره ای، پساساختارگرایی، مطالعات نیچه و فلسفه فرانسه، به شدت توصیه می شود. همچنین، علاقه مندان جدی به فلسفه که می خواهند ارتباط عمیق میان نیچه و متفکرانی چون دریدا، فوکو، دلوز و سیکسو را درک کنند، از این اثر بهره مند خواهند شد. افرادی که به دنبال یک پیش زمینه تحلیلی جامع قبل از مطالعه کتاب اصلی هستند، و همچنین فرهیختگان عمومی که به مباحث فکری معاصر و تاریخ فلسفه علاقه دارند، این کتاب را ارزشمند خواهند یافت.
اطلاعات کتاب
| عنوان | اطلاعات |
|---|---|
| نویسنده | آلن د. شریفت |
| مترجم | سیدمحمدجواد سیدی |
| سال انتشار | ۱۳۹۸ |
| تعداد صفحات | ۲۴۰ صفحه |